/90

فروغ اندیشه، شماره دهم ويازدهم،ص29

 

بیحقیقتی است،با او ناسازگار است به این جهت اصلا جنسش با دروغ ناسازگار است؛او از سنخ قدرت و ملکوت است پس با عجز و ضعف و زبونی ناسازگار است؛از سنخ علم است با جهل ناسازگار است؛از سنخ نور است با ظلمت ناسازگار است.از سنخ حریت و آزادی است،چون من واقعی،انسان آزاد است پس با ضد آزادیها و ذلّتها،با بردگی اعم از اینکه انسان بخواهد بردهء انسان دیگری باشد یا بردهء شهواتش که ناخود اوست با آن ناسازگار است. از سنخ قداست یعنی تجرد و ماورای خاکی بودن است با آلودگیهای خاکی و اینکه انسان اسیر طبیعت بشود،ناسازگار است.

 

پس توجه به«من»،به عنوان فردی که الان دارم زندگی میکنم در مقابل افراد دیگر که جنگها همه بهخاطر این است یا به قول عرفا«من»،به عنوان یک«تن و آنچه شئون این تن است»از قبیل خوردنیها،خوابیدنیها،شهوات جنسی،همان منی است که باید آن را تحت کنترل درآورد و به چشم یک دشمن به آن نگاه کرد که اختیار را از انسان نگیرد باید به چشم یک نوکر به او نگاه کرد تا مبادا چشم ارباب را غافل ببیند.این من شخصی در مقابل سایر افراد.

 

ولی آن«من»که تحت عزت نفس،قوّت نفس،کرامت نفس،شرافت نفس،حریّت نفس از او یاد شده،دیگر در آن من و ما وجود ندارد؛او همان جوهر قدسی الهی است که در هر کسی هست و لازم نیست که آن را کسب کند.هرکس اگر به ذات خود مراجعه کند.میبیند که یک سلسله صفات با او متناسب است و یک سلسله صفات را پایینتر از شأن خود میداند، حقارت میداند همانطور که اگر یک تابلوی نفیسی را در زباله بیندازند،احساس میکند که جای این تابلو در میان زبالهها نیست.همینطور وقتی وقتی که خود را آلوده میبیند(این احساس را دارد و از خودش بدش میآید.)

 

این«من»یک فرد است و در مقابل آن افراد قرار میگیرند آن«من»،معناست و در مقابل معانی قرار میگیرد.این من،میخواهد حساب خودش را از افراد جدا کند میگویند«نکن»، آن من میخواهد خود را از معانی که از شأن او پایینتر است،جدا کند.میگوید«بکن»24

 

افلاطون میگویداما آنکس که هدفش در دنیا تنها لذتطلبی به وسیله خوردنیها و نوشیدنیها و...است که ثمره و نهایت آنها چیزی جز بوی بر نیست و نیز جماع و لذت جنسی؛پس نفس عقیله او توان و مجال تشبّه به باریتعالی را نمییابدسپس افلاطون قوه شهویه انسان را به خوک و قوه غضبیهاش را به سگ و قوه عقلیهاش را به فرشته تشبیه کرده میگویدکسی که شهوت بر او غلبه کند و هدفش ارضای آن باشد،مانند خوک است و آنکه


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری