• لیست فهرست خالی می باشد
/90

قبستان، سال هشتم، تابستان1382، ص206

 

آنها نيست، آزاديبيانرا مثالزدهاند بهاينمعنا كه‌ «الف» ميتواند يا محقاستكهمحتوايذهنخود را آشكار سازد؛ اما در اينجا شخص‌ «ب» مكلفنيستهمانچيز را براي‌ «الف» فراهمكند. همانگونهكهاگر «الف» محقاستتا طلبخود از «ب» بخواهد، در مقابل‌ «ب» مكلفاستتا طلبالفرا بپردازد؛ البتهدر اينجا ميتوانگفت: شخص‌ «ب» مكلفاستكهسد راهآزاديبيان‌ «الف» نشود. فرقدو مثالپيشيندر ايناستكهدر مثالاولادعا همانطلباستكهمربوطبهدو طرفو مشتركميانآنهاست؛ اما در اينجا آزاديبيانمربوطبهيكطرفاستدر عينحالعدمايجاد مانعبرايطرفمقابلاست. در واقعاينكهادعا در اينجا مشتركنيست، برخياز فيلسوفانحقوقرا با مشكلپيشينمواجهساختهاست.

حقوقطبيعي

حقوقطبيعياز حقوقتكوينيانساناستكهامريثابتو دايمبهشمار ميرود. اينحقوق، لازمةطبيعتانساناست. بهبيانديگر، امتيازاتيكهبرخاستهاز فطرتآدميو همزاد با سرشتاو است. برخيگفتهاند: در ايجاد اينحقوق، كسيدخالتنداشتهو هيچكسهمنميتواند آنرا از انسانسلبكند. برخياز محققانگفتهاند كهاينحقوقدر همةزمانها و مكانها يكسانو مراعاتآنمقتضايطبيعتعقلانيانساناست. اينحقوقبههيچمرجعبشريوابستهنيست. بهبيانديگر، اينحقوقدارايويژگيهايذيلاست:

1. جهانيبودنيا كليت؛

2. ضرورت؛

3. ثبات.11

برخينيز گفتهاند: حقوقطبيعي، اصولو قواعد ثابتياستكهاز ارادةحكومتها و غايتمطلوبانسانبرتر استو قانونگذار بايد آنها را سرمشقخود قرار دهد.12

محققانفلسفةحقوقمعانيسهگانةذيلرا برايحقوقطبيعيذكر كردهاند:

- قانونطبيعتو نظمطبيعيو اشيا؛

- قانونعقلو نظمعقلاييدر سلوكانسانها؛

- ارزشها و آزاديهاييكهملازمطبيعتانساناست.13

ضرورتحقوقطبيعياز اينجا ناشيميشود كهپشتوانةحقوقموضوعياست. حقوقطبيعيبهترينملاكبرايارزيابيحقوقموضوعهاست. جهتارزيابيو اصلاححقوقموضوعه، چارهايجز پذيرفتنحقوقطبيعينيست. اگر حقوقطبيعيرا نپذيريمنميتوانيمبرخياز رفتارهايبشريمانند بردگيرا تقبيحكنيم. استاد مطهريحقوقفطريرا يكنظريةعقليميداند و در باباهميتآنچنينميگويد:


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری