/90

اندیشه های فلسفی/سال اول/ شماره دوم/صفحه:48

 

مقدمه:

 

تفسیر و تأویل، معنی شناسی و هرمنوتیک همه با مقوله "معنا" سر و کار دارد. مسأله معناپژوهی و چگونگی تفسیر متون دینی از مسائل کهن علمی در حوزه پژوهشهای دینی و از جمله حوزه تفسیر پژوهی قرآنی است که با نگاه عام در برخی علوم اسلامی نیز مورد امعان نظر قرار گفته است. اما طرح پرسشهای جدید در هر منوتیک معاصر، مسأله معنا پژوهی تفسیری را وارد عرصه های نوین می سازد.

 

وقتی متنی رامی گشائیم و به تفسیر آن می نشینیم معانی نوی به ذهن ما انتقال می یابد که پیش از آن وجود نداشته است، در اینجا ناگزیر پرسشهایی از این دست مطرح می شود که: آیا معنا صرفاً پرداخته ذهن خواننده است که متن تنها جرقه ظهور آن را فراهم آورده ی یا معنا تنها همان چیزی است که متن بر ما افکنده و ذهن آدمی نقشی بسان آئینه را دارد که تفسیر حقایق را می نماید؟ یا فرض سومی در کار است و آن اینکه سهم اصلی تشکیل در معنا از آن متن است، اما نیروی فکری و قدرت درک آدمیان نیز در بازسازی معنا اثر گذار است، از همین روی است که ممکن است خوانندگان مختلف از یک متن معناهای متفاوت دریابند و در هر روی پرسش چهارمی نیز وجود دارد که سهم و نقش پدیدآورنده متن در ظهور معنا چه اندازه است؟ اساساً آیا می توان معنای متن را بدون نسبت به او و اراده علمی او که در متن تجلی یافته لحاظ کرد؟

 

همچنین سؤال پنجم آنکه معناداری یک سطح و یک لایه و پایان پذیر است و یا لایه های بیکران و انتهاناپذیر؟ و سرانجام پرسش دیگر آنکه اصلاً معناداری سخن چیست و چگونه قابل تأیید است؟

 

بررسی این پرسشها امروز البته دیدگاههای فراوانی را در حوزه های گوناگون زبان شناسی، معنا شناسی، نشانه شناسی و هرمنوتیک برانگیخته است. اما رویکرد این مقاله تا حد امکان بازیابی اندیشه های استاد مطهری در این قلمرو است.

 

در این مقاله کوشش می شود از منظر نگاه استاد مطهری و با استفاده از آثار علمی ایشان به این مسأله نظر شود. چه اینکه این مسأله از مبانی راهبردی در فهم متون دینی و فلسفه تفسیر بشمار می رود


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری