/90

اندیشه های فلسفی/سال اول/ شماره دوم/صفحه:49

 

و بی گمان ذهن استاد مطهری به عنوان یک اندیشمند صاحب مبنا در حوزه معرفت دینی دغدغه مند و درگیر آن بوده و از این رو نکته سنجی های وی در این عرصه می تواند الهام بخش و جهت دهنده باشد و بر تنقیح و استوار سازی تفسیر قرآن و چگونگی معرفت دینی مدد رساند.

 

مکتب فکری

 

پیش از ورود به مسأله اصلی مناسب است به این نکته عطف توجه شود که اساساً در نظام فکری استاد مطهری قرآن دارای چه جایگاهی است؟ با مطالعه آثار این حکیم متأله به وضوح این موضوع به دست می آید که سامانه فکری استاد مطهری مکتب همگرایی عقل و وحی و معاضدت آن دو در سعادت بشر است.

 

به دیگر سخن هر چند در این مکتب پایه و اساس اندیشه انسان بر عقل )بدیهی و نظری منتهی به آن( و فطرت )معرفت حضوری( ذاتی الاعتبار استوار است؛ اما همین قوای آگاهی آفرین و حجت درون ذاتی آدمی در بازکاویهای هستی شناخت و انسان شناخت، بر ضرورت مبدأ دیگری از معرفت مکمّل جهت سیر انسان در صعود به بیکرانه هستی حکم می نماید که همان طریق نبوت و سراج مبین در گذرگاه عبور آدمیان از وضع موجود به سمت مطلوب است.

 

بدین روی بررسی آثار علمی استاد نشان می دهد با وجود اینکه صبغه اصلی فکری و متدلوژی علمی تحقیقی معظم له رویکرد تعقلی است، با این همه عنایت ویژه و نگاه قدسی ایشان به قرآن به عنوان مرجع اصلی اندیشه دینی گویای این حقیقت است که وی هرگز عقل گرایی را رویاروی نص گرایی نمی بیند و رهیافت های فلسفی خویش را بیرون از ساحت جهان بینی وحی قرآنی نمی گیرد. ایشان در جایی می نویسد:

 

اسلام، عقل را محترم و او را پیامبر باطنی خدا می شمارد. اصول دین جز با تحقیق عقلانی پذیرفته نیست. در فروع دین عقل یکی از منابع اجتهاد است. اسلام عقل را نوعی طهارت و زوال عقل را نوعی محدث شدت تلقی می کند.

 

و در جای دیگر اشاره می کنند که ملازمه عقل و شرع همواره مورد توجه فقهای مسلمان بوده است: هرجاکه عقل یک مصلحت ملزمی راکشف کند ما می دانیم که شرع هم حکم هماهنگ با آن دارد


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری