/90

مجله کیهان فرهنگی، شماره152، خرداد1387، ص13

همواره با اینگونه موارد برخورد نموده و حتی از نثار جان خویش دریغ ننمودهاند.

در تاریخ اسلام اول كسی كه در دین التقاط ایجاد نمود،چندان مشخص نیست ولی آنچه مسلم است،آن كه یكی از اموری كه وقت شریف ائمه را مصروف داشته است،مبارزه با این انحرافات و كسانی است كه در مقابل نص،اجتهاد به رای مینمودند و همواره در تلاش برای معرفی اسلام ناب محمدی به مردم بودهاند.در زمان معاصر با روی كار آمدن مكاتب متنوع بشری عدهای از روشنفكران جذب ظاهر فریبنده و شعارهای این مكاتب گردیده و آنها را سخنی تازه دانسته،گفتههای آنان را با معارف دینی التقاط نموده تا به خیال خودشان دین را از كهنهپرستی نجات داده و تجددگرایی را رواج دهند.

از جمله كسانی كه در معارف دینی التقاط ایجاد نموده و در آثار متعددشان نیز مشهود است دكتر علی شریعتی یكی از روشنفكران معاصر میباشد در این مقاله برآنیم تا آثار ایشان را به استناد نظریات استاد شهید مرتضی مطهری نقد و بررسی نماییم.

روال ما در این مقاله بر آن است كه از كتاب«جامعه و تاریخ»شهید بزرگوار حضرت آیتاللّه مطهری به عنوان محكی برای نقد افكار دكتر علی شریعتی استفاده شود.لازم به ذكر است از آنجاییكه رشته تخصصی دكتر شریعتی جامعهشناسی بود و آثار باقیمانده از ایشان در زمینه جامعهشناسی و فلسفه و تاریخ است،بنابراین آنچه كه به عنوان نظریات شهید مطهری ارائه میگردد،دیدگاه اسلام در مورد جامعه و تاریخ میباشد.پیرامون اهمیت این موضوع ایشان میفرمایندنوع شناخت یك مكتب از جامعه و از تاریخ و طرز برداشت آن از این دو،نقش تعیینكنندهای در ایدئولوژی آن مكتب دارد.از این رو ضرورت دارد در متن جهانبینی اسلامی،طرز نگرش اسلام به جامعه و تاریخ روشن گردد.»(1)

موضوع جامعه و تاریخ از زمان ظهور مكتب ماركسیسم مطرح شد.متاسفانه برخی از روشنفكران به گمان اینكه دین در این مورد سكوت كرده و یا آنچه كه ماركس و همفكرانش گفتهاند منطبق با متون دینی است،به تطبیق آیات قرآن با نظریه ماتریالیستی ماركسیسم پیرامون جامعه و تاریخ پرداخته و كلا نظریات فلسفه تاریخ را مبتنی بر مادیات تاریخی بنا نهادند و نظریات جامعهشناسی را بر اساس زیربنا بودن اقتصاد تبیین نمودهاند؛هر چند كه در آثار دكتر شریعتی تناقضات بسیار دیده میشود،در برخی از موارد منكر این نوع برداشت است ولی در بسیاری از موارد در تحلیل و بررسی آیات قرآن و حوادث تاریخی نقض آن ادعا دیده میشود كه به بعضی از آن موارد استناد خواهد شد.

جهت اینكه با نظر اسلام پیرامون جامعه و تاریخ آشنا شویم،در ابتدا نظر استاد مطهری را پیرامون جامعه مطرح مینماییم.در این مورد شهید مطهری در بیان نظریات مختلف درباره جبر یا اختیار فرد در جامعه در برداشت از قرآن كریم چنین میفرمایدقرآن كریم در عین اینكه برای جامعه طبیعت و شخصیت و عینیت و نیرو و حیات و مرگ و اجل و وجدان و طاعت و عصیان قائل است،صریحا فرد را از نظر امكان سرپیچی از فرمان جامعه توانا میداند.تكیه قرآن بر آن چیزی است كه آنرا«فطرة الله»مینامد.در سوره نسا آیه 97 درباره گروهی كه خود را عذری برای ترك مسؤولیتهای فطری خود میشمردند و در واقع،خود را در برابر جامعه خود مجبور قلمداد میكردند،میفرمایدبهیچوجه عذر آنها پذیرفته نیست،زیرا حداقل امكان مهاجرت از آن جو اجتماعی و رساندن خود به جو اجتماعی دیگر وجود داشت.در جای دیگر نیز میگوید:

یا ایها الذین آمنوا علیكم انفسكم لا یضركم من ضل اذا اهتدیتمای اهل ایمان خود را باشید، خود را نگهدارید،هرگز گمراهی دیگران (بالاجبار)سبب گمراهی شما نمیشود

در آیه معروف«ذر»كه اشاره به فطرت انسانی است،پس از آنكه میفرماید خداوند پیمان توحید را در نهاد مردم قرار داده است،میگوید:برای اینكه بعدها نگویید همانا پدران ما مشرك بودهاند و ما چارهای نداشتیم و مجبور بودیم كه بر سنت پدران خود باقی باشیم.با چنین فطرت خدادادی هیچگونه اجباری در كار نیست.»(2)

ایشان در تقسیمات و قطببندیهای اجتماعی چنین میفرمایدجامعه در عین اینكه از نوعی وحدت برخوردار است،در درون خود به گروهها و طبقات و اصناف مختلف و احیانا متضاد منقسم میگردد.و یا لااقل بعضی جامعهها چنیناند،و


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری