• لیست فهرست خالی می باشد
/90

قبسات / سال دهم/ زمستان 1384/ ص:56

آمیزه ای از آن دو معتقد است نتایج یکسانی نخواهند گرفت. و اگر دارای دیدگاه های مشترکی باشند، قطعاً دیدگاه های متفاوتی نیز خواهند داشت. دیدگاه هایی که از روش های متفاوت آنان برخاسته است. البته، ممکن است دو فیلسوف که دارای روش فلسفی یکسانی هستند نیز احیاناً به نتایج متفاوتی برسند، ولی این تفاوت معلول عوامل دیگری غیر از مبنای روش شناختی آنان است. تفاوت دیدگاه های فقیهان که از دیدگاه های متفاوت اصولی آنان سرچشمه می گیرد نیز از این قبیل است.

 

نقش دیدگاه های متفاوت هستی شناختی و انسان شناختی در علوم تربیت، اقتصاد، سیاست، قضاوت و مانند آن نیز چنین است. یعنی تحول های معرفتی ای که در این دانش ها رخ می دهد از مبانی فلسفی در حوزه های هستی شناسی و انسان شناسی تأثیر می پذیرد. هر گاه عالم دینی، این مبانی را فارغ از آموزه های وحیانی مسلم گرفته و تعالیم دینی را بر اساس آنها تبیین و تفسیر نماید، قطعاً معرفت دینی او تحت تأثیر مبانی یاد شده قرار گرفته و با تحول آنها متحول خواهد شد.

 

تحول و تجدد در کلام مسیحی

 

با مطالعه تحولاتی که در الهیات مسیحی رخ داده و به پیدایش کلام جدید مسیحی انجامیده است روشن می شود که هرگونه تحولی در علم کلام منشأ جدید شدن علم کلام نخواهد بود. به عبارت دیگر تجدد اخص از تحول است. تجدد در علم کلام قبل از هر چیز ریشه در تحول شبهات دارد. شبهاتی که باورها و آموزه های دینی را با چالش مواجه ساخته است. اما باورها و آموزه های دینی پیوسته با شبهات و چالش هایی روبرو بوده است. بنابراین، هر گونه شبهه ای نیز منشأ جدید نامیدن علم کلام نیست بلکه مقصود شبهاتی است که در مبانی هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی ریشه دارد. در حقیقت، بحث کلام جدید، بحث گفتمان دین و عالمان دینی با بشر جدید است. بشری که به انسان و جهان از منظری جدید می نگرد. از یک سو به رشد و تکامل دانش تجربی و دستاوردهای تکنولوژیک آن مباهات می کند و مغرورانه می پندارد که در پرتو دانش تجربی و فن سالاری کلید سعادت و رستگاری را در اختیار دارد. از سوی دیگر، روش تجربی را در حوزه معرفت و عمل یگانه روش یا لااقل کارآمدترین روش در کامیابی علمی و عملی

 


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری