• لیست فهرست خالی می باشد
/90

قبسات / سال دهم/ زمستان 1384/ ص:55

تجربی و جزئی می باشند. بدیهی است جوانب کلی یک موضوع بسی محدودتر از سویه های جزئی آن است. در نتیجه کشف نهایی ابعاد کلی هستی از فهم فرجامین سویه های جزئی طبیعت دست یافتنی تر و آسان تر است. این امر یکی از عوامل اساسی این واقعیت تاریخی است که تحول کمی در فلسفه اولی فرایندی آرام را پشت سر گذاشته است در حالی که تحول کمی در طبیعت شناسی فرایندی پرشتاب داشته است. کوتاه سخن آن که مسایل مستحدث و جدید در دانش هایی چون منطق، ادبیات و فلسفه اولی نادرالوقوع و در دانش هایی چون طبیعت شناسی و شریعت شناسی فراوان یافت می شود

 

2. تحول کیفی در علوم گونه های متفاوتی دارد. یک گونه از آن در مسایل علوم رخ می دهد و آن عبارت است از تبدل دیدگاه ها درباره یک مسأله، خواه توسط یک دانشمند و خواه توسط دو یا چند دانشمند. گاهی، دیدگاه یک عالم درباره مسأله ای یک یا چند بار تحول می پذیرد و گاهی میان دو صاحب نظر درباره مسأله ای اختلاف رخ می دهد و در نتیجه حکم آن مسأله دست خوش تحول قرار می گیرد. در طبیعت شناسی قدیم عناصر طبیعی را در چهار عنصر آب، خاک، هوا وآتش خلاصه می کردند و آنها را بسیط می دانستند، ولی در طبیعت شناسی جدید این دیدگاه ابطال گردید و بیش از یکصد عنصر بسیط کشف شد. در علم هیئت قدیم زمین را مرکز منظومه شمسی می دانستند که خورشید و دیگر سیارات منظومه برگرد محور زمین می گردیدند، ولی در هیئت جدید این نظریه ابطال شد و ثابت گردید که خورشید مرکز منظومه شمسی است، و زمین بر گرد خورشید حرکت می کند. فقیهان متقدم بر آن بودند که هر گاه شی ءنجسی در آب چاه بیفتد، آب چاه نجس می شود و برای پاک شدن آب آن باید مقدار معینی از آب چاه رابیرون کشید، ولی متأخرین (از علامه حلی به بعد) این نظریه را نادرست دانسته و بر آنند که آب چاه به صرف اینکه چیز ناپاکی با آن برخورد کند نجس نخواهد شد. این گونه تحول کیفی در همه علوم بشری رخ داده و خواهد داد.

 

گونه دیگری از تحول کیفی آن است که مبانی و مبادی یا روش علم متحول گردد. فیالمثل روش عقلی به روش نقلی یا حسی تحول پذیرد و بالعکس. یامبنای توحیدی و متافیزیکی به مبنای ثنوی یا الحادی تحویل یابد. در هستیشناسی کسی که روش عقلی صرف رابه کار می برد با آن کس که روش شهودی صرف را بر می گزیند، و آن که به

 


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری