• لیست فهرست خالی می باشد
/90

کتاب نقد / سال هفتم/ شماره 26و27/ ص: 50

 

قلبی و تحجر در موضع عملی و رفتاری، علت عدم پذیرش حق و گرایش به کمال و سعادت واقعی میگردد لذاست که «تحجرگرایی» مانع جدی در شکوفایی اندیشه دینی و ایجاد تعامل مثبت نظری و عملی با «حقیقت»، «معرفت»، حکمت و حکومت، مدیریت و سیاست و حتی تقدیر معیشت است و متحجران از اسلام جز آموزههای بسته و رسوب شده و انعطاف ناپذیر در برخورد با اقتضائات زمان و مکان و تغییر موضوع و محمولها ندارند و هرگز پذیرای نقد اندیشه و عمل خویش، بازشناسی و بازنگری فکر و فعل به اصطلاح اسلامی خود نیستند و همواره راکد و تحول ناپذیرند، البته ناگفته نماند تحجر و دگماندیشی، در همه مکتبها تعمیمپذیر است، حتی در «تجددگرایی افراطی» نوعی تحجرگرایی و جمودزدگی است. چرا که ممکن است کسانی در نوگرایی و تجددخواهی خویش، هیچ نگاه چالش برانگیز با عقاید خود را برنتابند و در نوخواهی خود، تحجر پیشه کنند. چنان که اینک در تقابل بین سنت و مدرنیته، چنین آفتی ظهور کرده و سنت گرایان تفریطی با مدرنیستهای افراطی هیچیک به شعاعهای اندیشه متعادل و راه برون رفت از تحجر سنت و مدرنیته نمیاندیشند. استاد شهید مطهری این دو پدیده شوم و ویرانگر را با ریشههای پیدایش و گسترش آنها یعنی «جمود» و «جهل» تفسیر نموده، میفرماید:

«جامد از هر چه «نو» است متنفر است و جز با کهنه خو نمیگیرد و «جاهل» هر پدیده نوظهوری را به نام مقتضیات زمان، به نام «تجدد» و ترقی موجه میشمارد.»15

پس هم متحجر و هم متجدد با رویکردهای افراطی و تفریطی از خط اعتدال خارج و گرفتار بیماری خطرناک توقف، سقوط و انحراف هستند و در تفسیر و برقراری ارتباطهای چهارگانه «خود با خدا» «خود با خود» «خود با جهان» و «خود با جامعه» عاجز و آسیبپذیرند. به تعبیر دردمندانه و درست استاد، اسلام ناب هم با «جمود» و هم با «جهالت» مخالف است و خطر هر دو را متوجه خود میداند.16 به همین دلیل استاد، مساله عقب ماندگی مسلمین و سیر قهقرایی جامعه اسلامی را چنین طرح مینماید:

«امروز مسلمانان در مقایسه با بسیاری از ملل جهان و در مقایسه با گذشته پر افتخار خودشان، در حال انحطاط و تاخیر رقت باری به سر میبرند.»17


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری