/90

مجله رشد آموزش معارف اسلامی » تابستان 1381 - شماره 49 ،صفحه:19

غیرمسلمانی كه قاصر باشد و پیام اسلام به گوش وی نرسیده باشد و روحیه لجاج هم نداشته باشد،عمل خیر او مقبول است،و این توسعی بود در مفهوم جاهل قاصر كه قبلا نزد اندیشمندان سنتی مسلمان،مطرح بود.

 

شاید از ارزشمندترین اسناد درباره دغدغههای استاد مطهری،مقدمهای است كه در سال 1352 بر ویرایش جدید كتاب«عدل الهی»مینویسد.وی مجموعه فعالیتهای خود را در راستای هدفش چنین خلاصه میكنداین بنده از حدود بیست سال پیش كه قلم به دست گرفته،مقاله یا كتاب نوشتهام،تنها چیزی كه در همه نوشتههایم آن را هدف قرار دادهام،حل مشكلات و پاسخگویی به سؤالاتی است كه در زمینه مسائل اسلامی در عصر ما مطرح است. نوشتههای این بنده برخی فلسفی،برخی اجتماعی،برخی اخلاقی،برخی فقهی و برخی تاریخی است.با اینكه موضوعات این نوشتهها كاملا با یكدیگر مغایر است،هدف كلی از همه اینها یك چیز است و بسدین مقدس اسلام یك دین ناشناخته است.حقایق این دین تدریجا در نظر مردم،واژگونه شده است و علت اساسی گریز گروهی از مردم،تعلیمات غلطی است كه به این نام داده میشود... هجوه و استعمار غربی با عوامل مرئی و نامرئیاش از یك طرف،و قصور یا تقصیر بسیاری از مدعیان حمایت از اسلام در عصر ما از طرف دیگر،سبب شده كه اندیشههای اسلامی در زمینههای مختلف از اصول گرفته تا فروع،مورد هجوم و حمله قرار گیرد.بدین سبب،این بنده وظیفه خود دیده است كه در حدود توانایی دراین میدان انجام وظیفه نماید.»14

 

پس از اظهار تأسف درباره وضعیت كتابهای مذهبی كه چاپ میشود و اینكه اهل تألیف،با وجود اصرارهای وی،حاضر به كار گروهی نیستند،میگویداین بنده هرگز مدعی نیست كه موضوعاتی كه خودش انتخاب كرده و درباره آنها قلم فرسایی نموده،لازمترین موضوعات بوده است.تنها چیزی كه ادعا دارد این است كه به حسب تشخیص خودش از این اصل،تجاوز نكرده كه تا حدی كه به رایش مقدور است در مسائل اسلامی، عقده گشایی كند و حتی الامكان،حقایق اسلامی را آنچنان كه هست ارائه دهد.فرضا نمیتواند جلوی انحرافات عملی را بگیرد،باری حتی الامكان با انحرافات فكری مبارزه نماید و مخصوصا مسائلی را كه دستآویز مخالفان اسلام است، روشن كند و در این جهت الأهم فالأهم را لااقل به تشخیص خود رعایت كرده است.»15

 

در ادامه همین روند،استاد مطهری در سال 1350، تحت عنوان«قوانین اسلام در مقایسه با توسعه و تحول دنیای جدید»در دانشكده«الهیات تهران»سخنرای میكند و باز در مهر ماه و دی ماه همان سال،به بحث«احیای تفكر اسلامی»بازمیگردد(به ترتیب دو سخنرانی:یكی در كانون تعلیم و تربیت جهان اسلام در اصفهان16و دیگری در دانشگاه تبریز).در همین سال استاد مطهری،مسأله عقب ماندگی مسلمانان و تفكیك حكم اسلام از حكم مسلمانان را در قالب جدیدی مطرح میكند؛یعنی در ذیل مدخل«رشد اسلامی»،علاوه بر سخنرانی قبلیاش در حسینیه ارشاد،تحت همین عنوان،سخنرانیهایی در مسجد«الجواد»تهران،حسینیه«هدایت لاهیجان»و حسینیه«اصفهانیهای آبادان»ایراد میكند كه متن آخرین اینها،به همراه سخنرانی دیگری كه تحت عنوان«مدیریت و رهبری در اسلام»در مدرسه«عالی مدیریت كرمان»ایراد كرد و باز در همین محور رشد اسلامی بود،در سال 1354 به ضمیمه كتاب«امدادهای غیبی در زندگی بشر»،به صلاح دید خود استاد،منتشر میشود.در این سخنرانیها، پس از برشمردن اقسام رشد فردی و اخلاقی و اجتماعی، رشد در عبادت و...به وضعیت مسلمانان میپردازد و علائم كثیری دالّ بر بیرشدی مسلمانان و عدم اهتمام آنها به فرهنگ اسلامی یا تحریف اسلام توسط خود مسلمانان ارائه میدهد.

 

در همین سال،سخنرانیهای«سیری در نهج البلاغه»را كه قبلا در حسینیه ارشاد ایراد كرده بود،به صورت سلسله مقالاتی در ماهنامه«درسهایی از اسلام»منتشر

 


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری