حکومت اسلامی، سال نهم، شماره اول، ص 178
خداوند براى انسان همين است كه او را در قرآن (15) خليفه و جانشين حق و مكمل وجود هستى مىداند . خداى متعال طبق اين آيه، قسمتى از خلاقيتخود را به عهده انسان مىگذارد و او را مظهر فعاليت و خلاقيت مىسازد . (16) مطهرى بر وجود گوهر آزادى در فرهنگ خودى و بىنيازى از دراز كردن دست طلب در اين زمينه به سوى بيگانگان پافشارى مىكند . (17)
در كليت آثار استاد، هدف اساسى انبيا و انزال رسل، آزادسازى و رهايى بشر از اسارتها و بندگى بوده و آزادى معنوى مقدم بر ساير آزاديها است و اعتقاد و ايمان آزادانه به خداوند و اسلام، سرلوحه دعوت نبوى بوده است . به همين خاطر است كه اسلام اجازه تقليد در اصول دين را نمىدهد و كسب آن را مبتنى بر تحقيقى آزادانه مىداند . (18) مطهرى انديشمندى خوشبين به حركت تاريخ و جوامع انسانى به سوى آزادى و جامعه توحيدى و رهايى از رقيت و جبرهاى مختلف است . (19)
گفتار دوم تعريف آزادى، انواع و مبانى آن
استاد در اصلىترين تعريف، مانند بسيارى از متفكران، آزادى را همان «عدم مانع» معنا مىكند:
«آزادى لزوم عدم ايجاد مانع است (20) ... به اين معنا است كه عمل او از خواست و رضايت كامل و تصويب قوه تميز او سرچشمه مىگيرد و هيچ عاملى او را بر خلاف ميل و رغبت و رضا و تشخيص او، وادار نمىكند .» (21)
مطهرى آزادى را به دو گونه اساسى تقسيم مىكند:
الف - آزادى حيوانى; كه همان آزادى شهوات، هوى و هوسها و به عبارتى آزادى قوه غضبيه و قوه شهويه است .
ب - آزادى انسانى; كه واقعيتى مقدس است و منظور استعدادهاى برتر و بالاتر از استعدادهاى حيوانى انسان است كه