/90

فصلنامه فلسفه و کلام اسلامی ،سال نهم،شماره 28-29،ص 80

____________________________________

 

داده باشد. به ديگر سخن، او هرگز به اين نكته نپرداخته كه آيا گزينشي در كار بود تا انسان، انسان شود و يا اين امر از سر حادثه و اتفاق رخ داد، بيهيچ هدفگيري خاصي. يكي از نتايج صريح نپرداختن به اين پرسش اين است كه تصميمگيري درباره خاستگاه و موقعيت خاص و منحصر به فرد انسان را دچار مشكل ميكند. اينكه تمايز انسان از ساير موجوات گرچه به او شرافت و برتري بخشيده ولي آيا ميتوان چنين ادعا كرد كه اين برتري ريشه در ذات و حقيقت وجود او دوانده و انقلابي در منشأ وجود انسان نسبت به ساير موجودات هم به وجود آورده است؟ آيا ميتوان گفت آن اختلاف و تمايزي كه در ابتداي سخن به رسميت شناخته  شد، حاكي از آن است كه انسان ـ بر خلاف ساير موجودات ـ موجودي دو بعدي است، در يك بعد اشتراكاتي با حيوان دارد و در بعد ديگر، وحيد و يگانه است بيهيچ اشتراك و تشابهي با حيوان؟ و به جهت اين موقعيت استثنايي ـ جمع اين دو حالت ـ است كه ميتوان ادعا كرد كرامت و شرافت او ريشه در ذاتش دارد و او در مرتبه حقيقت وجودش داراي برتري و علو است؟

 

اگر آدمي يك شدن باشد و نه صرف يك بودن، بايد توان اين شدن نيز مهيا باشد. بدين ترتيب، انسان بايستي صاحب اختيار و قدرت گزينش باشد تا بتواند از ميان امكانهاي شدن ـ فرصتهاي ممكن ـ آزادانه يكي را انتخاب كند و آن بشود. روي ديگر اين سخن ميتواند اين مطلب باشد كه هر فرد در برابر آنچه بر ميگزيند رسالتي دارد و مسؤوليتي. رسالتش در اين است كه با توجه به موقعيت منحصر به فرد او (از شرايط و احوالات) كاري كه انجام ميرساند تنها از عهده او ساخته است و لذا ديگران جاي او را در اين عالم پر نميكنند. و همين نكته مسؤوليت وي را در آنچه به انجام ميرساند نيز يادآور ميشود. زيرا آن كار به دست او و بر اساس انتخاب او انجام گرفته است؛ بنابراين، عواقب ناشي از آن هم متوجه اوست. از ديگر سو، چون مسؤول است مورد پرسش هم واقع ميشود و او ناگزير بايد پاسخ دهد. پاسخي كه در راستاي زندگياش باشد. اينكه محتواي


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری