/90

دو ماهنامه رواق اندیشه، شماره 33، ص 38

_____________________________

 

    2ـ نیاز اخروی انسان به دین

«اگر قبول كنیم كه زندگی بشر با مردنش در این دنیا پایان نمیپذیرد و نشئه دیگری، ماورای نشئه دنیا هم وجود دارد و بشر در آن نشئه، حیات و زندگی دارد و در آن جا هم به نوعی مزروق است، سعادتی یا شقاوتی دارد: «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ...» (این جزو خبرهایی است كه پیغمبران آورده و دادهاند و از جنبههای علمی و فلسفی هم بحثهایی شده) اگر ما تنها مسأله آخرت را بپذیریم، بیتردید، بدون شك علم و عقل بشر كافی نیست برای تحقیق در مسائل آخرت و تشخیص این كه چه چیزی برای سعادت اخروی سودمند است و چه چیزی زیانآور. حتی بشر با علم و عقل خودش اصلاً نمیتواند پی ببرد به وجود یك نشئهای. تا امروز هم كه علم بشر این همه پیشرفته است، هنوز عالم بعد از مرگ به عنوان یك مجهول برای بشر تجلی میكند؛ یعنی بشر نمیتواند این را از نظر علمی صد در صد اثبات كند كه چنین چیزی هست... كما این كه از نظر علم نمیتواند این را صد در صد نفی كند و بگوید نه، علم كشف كرده كه چنین چیزی نیست و جزء مجهولات بشر است. پس اگر مسأله آخرت را كه باز خود پیغمبران هستند كه اصل وجود آن را خبر دادهاند و راه سعادت و راه شقاوت در آن جا را نشان دادهاند ـ در نظر بگیریم، نیاز به انبیا صد در صد قطعی است و جای بحثی در آن نیست.[5]

«احدی نمیتواند قائل بشود كه عقل بشر كافی است برای این كه راهنمای بشر باشد به وجود زندگی نشئه دیگری غیر از این نشئه و به این كه برای آن نشئه چه چیز مفید است و چه چیز مضر و از این نظر ما صد در صد به پیغمبران احتیاج داریم و احدی ادعا نمیكند كه دانش و فلسفه بشر كافی بوده است برای این كه راهنمای او به جهان بعد از این جهان باشد.»[6]

در این جا لازم است بعضی از نكات برداشت شده برای خوانندگان عزیز بیان كنیم:

1ـ از عبارات استاد مطهری، همانند سایر اندیشمندان و متفكران استفاده میشود كه دین و رسالت انبیا تا آنجا حق سخن گفتن و اظهارنظر دارند كه پای عقل و علم بدانجا نفوذ نماید و ایشان مصداق «ظهور دین در غیاب عقل» را در این بخش، مسأله معاد و حیات اخروی دانستند. این مسأله بسیار مهم به نظر میرسد كه ببینیم آیا قلمرو و محدوده دین را میتوان چنین دانست یا نه؟ و اگر پاسخ مثبت باشد، آیا با رشد و تكامل عقلانی و علمی بشر، عنصر دین لاغرتر نمیگردد؛ زیرا چه بسا نیازهایی وجود داشته باشد كه گرچه امروزه حل آنها مقدور دست بشر نیست، ولی شاید در آینده حل گردند و یا در گذشته مورد نیاز بشر بوده و الان با عقل برطرف گردیدهاند.

صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری