/90

اندیشه، سال چهاردهم،شماره پنجم، آذرودی 1387، ص48

بيايد ،با اين تفاوت که نبوت مستقيماً از ناحيه خداست ، ارتباط پيغمبر (ص)، از ناحيه ي خدا ( مطهري ب ، 92،1372).

درباره ي تفاوت مفهوم امامت نزد شيعه وسني استاد مطهري (قدس سره ) به اين نکته اشاره مي فرمايد که از قديم در ميان متکلمين اسلامي ، که مسأله را در قالب شرايط امامت مطرح کرده اند منجر به فرضي غلط شده است وآن اين که «امامت را هم ما قبول داريم وهم اهل تسنن ولي در شرايطش با همديگر اختلاف داريم ،ما مي گوييم شرط امام اين که معصوم ومنصوص باشد ، آنها مي گويند نه . در صورتي که آن امامتي که شيعه به آن اعتقاد دارد ،اصلاً سني معتقد به آن نيست . آنچه اهل تسنن به نام امامت معتقدند ، شأن دنيايي امامت است که يکي از شؤون آن مي باشد . مثل اين که در باب نبوت يکي از شؤون پيغمبر (ص) اين بود که حاکم مسلمين بود ، اما نبوت که مساوي با حکومت نيست . نبوت خودش يک حقيقتي است که هزاران مطلب در آن است از شؤون پيغمبر (ص) اين است که با بودن او مسلمين حاکم ديگري ندارند و وي حاکم مسلمين است اهل تسنن مي گويند امامت يعني حکومت ، وامام يعني همان حاکم ميان مسلمين ؛ فردي از افراد مسلمين که بايد او را براي حکومت انتخاب کنند آنها بيش از حکومت بالا نرفتند . ولي امامت در شيعه مسأله اي است تالي تلو نبوت وبلکه از بعضي از درجات نبوت بالاتر است ، يعني انبياي اولوالعزم (ع) آنهايي هستند که امام هم مي باشند خيلي از انبيا اصلاً امام نبوده اند . انبياي اولوالعزم (ع) در آخر کار به امامت رسيده اند . غرض اين که وقتي چنين حقيقتي را قبول کرديم ، همان طور که تا پيغمبر هست صحبت اين نيست که چه کسي حاکم باشد ، زيرا او يک جنبه ي فوق بشري دارد ، تا امام هست نيز صحبت کس ديگري براي حکومت مطرح نيست . وقتي او نيست ( حالا يا اصلاً بگويي موجود نيست ويا بگوييم مثال عصر ما غايب است ) آنگاه صحبت حکومت به ميان مي آيد که حاکم کيست . ما نبايد مسأله ي امامت را مسأله ي حکومت مخلوط بکنيم وبعد بگوييم اهل تسنن چه مي گويند وما چه مي گوييم . اين ، مسأله ي ديگري است . در شيعه امامت پديده و


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری