فصلنامه پژوهش های فلسفی - كلامى، شماره 24،ص 6
_______________________________
متعدّدی تذكر دادهاند كه اموری همچون تضاد و تماثل از احكام واقعیاتاند و در اعتباریات جاری نمیشوند. پس از این اندیشمندان گرانمایه، ادعای خلط حقیقت به اعتبار در استدلالهای علم اصول رواج بسیار یافته و در بیشتر كتب اصولی و در مسائل مختلف این ادعا تكرار شده است.
2. تفاوت اعتباریات و احكام عقل عملی
برخی پنداشتهاند كه مسئلة «رابطة میان حقیقت و اعتبار» همان مسئلة رابطة میان
عقل نظری و عقل عملی است. در این تردیدی نمیتوان داشت كه این یك اشتباه است.
زمینه این اشتباه از آنجا فراهم شده است كه رابطة میان اعتبار و احكام عقلی عملی را تساوی دانسته و احكام هریك را برای دیگری جایز شمردهاند. درحالی كه رابطة میان اعتبار و احكام عقل عملی تساوی نیست. در واقع، نهتنها حسن و قبح و باید و نبایدهای عقلی، بلكه حتّی ادراكات عملی دیگر و بایدها و نبایدهایی كه ممكن است اخلاقی نباشند[3] نیز ضرورتاً از مقولة اعتبار نیستند. بنابراین، نباید زیر بار این مغالطه رفت كه هر آنچه باید و نباید است، اخلاقی است. از طرف دیگر، اخلاقیات هم منحصر در بایدها و نبایدها نیستند. در بحث احكام عقل نظری و عملی از سلسله مباحث فلسفة علم اصول به تفصیل آوردهایم كه ادراكات عقل عملی اعتباری نیستند و از اینرو، رابطة ادراكات نظری و عملی مانند رابطة میان ادراكات حقیقی و اعتباری نیست.
3. ارتباط تولیدی میان ادراكات حقیقی و اعتباری
میان ادراكات حقیقی و اعتباری انواع روابط را میتوان تصور كرد؛ برای مثال درمورد اعتباریات میتوان گفت: جملة «هر اعتباری متقوم به قصد است»، به طوری كه اگر در جایی اعتباری بیابیم، فوراً نتیجه میگیریم كه در پس آن قصدی وجود داشته است. «وجود قصد» یك حقیقت است كه از تحقق این اعتبار قابل تحصیل است. بنابراین، میتوان گفت كه میان ادراكات حقیقی و اعتباری نوعی ارتباط برقرار است، بهطوری كه از اعتباریات، برخی ادراكات حقیقی (از طریق ملازمه) قابل تحصیل و كشفاند.
اما نكته اینجاست كه كشف و تحصیل فوق نه از مفاد اعتبار، كه از نفس اعتبار بهدست آمدهاست. مرحوم علامه طباطبایی (ره) هرگونه ارتباط میان ادراكات حقیقی و اعتباری را نفی