/90

قبسات،سال نهم،زمستان 1382 و بهار 1383،ص 254

_____________________________

 

استاد مطهری و نقد اندیشههای جامعهشناختی

استاد مطهری از معدود متفکّران اجتماعی در عصر حاضر است که با نگرش عمیق و موشکافانه، به بررسی و نقد مبانی فلسفی و اجتماعی اندیشه وران جامعهشناسی در غرب پرداخت، و برای شناخت زمان و دردها و نیازهای جامعه، عرصهنگاه خود را فراتر از حوزههای تخصّصی خود برد، و خویش را در دریای موّاج و آموزنده و بیدار اجتماع افکند. استاد مطهری در برخورد با مشکلات نو اجتماعی با مدد گرفتن از اصل اجتهاد مستمر، پاسخهای شایسته فراهم ساخت. اکنون به جا استکه محقّقان با الگوگیری از روششناسی استاد مطهری در نقد اندیشهها، اندیشههای جامعهشناسی در غرب را بررسی و نقد کنند. او نیز عمدهترین مسائل جامعهشناسی را در طول حیات علمی و اجتماعی خود، به زیبایی و دقّت تأمّل برانگیز به نقد کشید، و جرح و تعدیل کرد که عبارتند از:

 

منشأ تشکیل جامعه انسانی

اجتماعی زیستن انسان، امری است که در قرون بسیار دور حیات بشر ریشه دارد؛ امّا درباره خاستگاه جامعه انسانی و چگونگی تشکیل آن. اطّلاعات ناچیزی در دست است و این اطّلاعات، جنبه نظری دارد؛ به همین جهت، درباره ریشهگرایش بشر به زندگی اجتماعی و در نتیجه، تشکیل جوامع بشری، دانشمندان علمالاجتماع نظریّات گوناگونی را ارائه دادهاند:

1. نظریه زیستی

برخی از جامعه شناسان معاصر معتقدند که انسانها برای رفع نیازهای زیستی خود مانند خوراک، پوشاک، مسکن، و ارضایجنسی به جامعه نیاز دارند (سیفالهی، بیتا: ص 208).

2. نظریه قرارداد اجتماعی

برخی فیلسوفان، زندگی اجتماعی را مخالف با طبیعت وی میدانند. حیات اجتماعی براساس قرارداد صورت میپذیرد. ژانژاک روسو معتقد است که انسان برحسب طبع، فردی است؛ امّا برحسب قرارداد اجتماعی است (مطهری، 1381: ج 3، ص110).


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری