/90

خردنامه همشهری، شماره3، ص23

عنوان مقاله: از فلسفه قدیم به کلام جدید/ شهید مطهری و مطالعات میان رشته ای دین

چکیده :

کلمات کلیدی :

از فلسفه قدیم به کلام جدید

مطهری مرد بحرانهای زمان خود بود.به هیمن دلیل حوزه مطالعات او،به تناسب اقتضائات زمانهاش شامل زمینههای متنوع است.این امر استخراج ایده واحد در باب پژوهشهای مربوط به دینی را در آثار او دشوار میکند.بنابراین برای دستیابی به تبیینی معقول و حتی الامکان نظاممند از اندیشههای ایشان در این باره،گزینش روش یا روشهایی مناسب و مقتضی ضروری مینماید.این مقاله با بهرهگیری از شیوه مطالعات میان رشتهای در پی به دست دادن تفسیری از فهم دینی استاد مطهری است.

-دکتر بیوک علیزاده

شهید مطهری از جمله متفکران ژرفاندیش، سختکوش و دریاصفتی است که کارنامه بسیار پرباری را به یادگار گذاشته و از حسن حظ او بعد از پیروز انقلاب اسلامی ایران،زمینه بسیار مناسبی برای اقبال به آثار ایشان پدید آمد و کتابهای تالیف شده توسط ایشان،فیشهای مطالعاتی و یادداشتهای شخصی،متن پیاده شده سخنرانیهای ایشان،مکرر در مکرر چاپ و تجدید چاپ شد.تنوع موضوعات و مسائلی که وی بدانها پرداخته است از یک سو، و وسعت و ژرفای معلومات عرضه شده در آنها از سوی دیگر،ایشان را به حق شایسته لقب«علامه» گردانیده است.سؤالی که مطهریپژوهان،به جد با آن مواجه هستند،این است ک هآیا این موضوعات و مسائل متنوع را میتوان به موضوع واحدی فروکاست؟و در صورت مثبت بودن پاسخ این سوال،پرسش بعدی آن است که این موضوع واحد چیست؟

این مقال در اصل برای پاسخ به این سؤال نگارش یافته است و پاسخ نگارنده به سؤال دوم بر پیشانی آن نقش بسته است.در خلال مقاله،ضمن بررسی کارنامه شهید مطهری در حوزه مطالعات میان رشتهای دین،گستره این نوعگ مطالعات،وجه تسمیه آنها به«میان رشتهای»معرفی و بیان شده است.

به نظر میرسد عنوان      «مطالعات میان رشتهای دین» (Interdisciplinary study of religion) شایستگی آن را دارد که به مثابه چتری حوزههای مختلفی را که شهید مطهری در آنها پژوهش نموده و آثار متعددی را پدید آورده است،فراگیرد.

پیش از ورود به بحث مناسب است،محوریترین واژه عنوان مقاله،یعنی مطالعات میان رشتهای دین، ایضاح شود.مطالعات میان رشتهای دین به مطالعات و پژوهشهایی اطلاق میشود که تعلق آنها مقولات دینی است و پژوهشگر حسب مورد و به تناسب اهداف تحقیق، برای بررسی آنها و بحث و تحقیق درباره آنها از روشهای علوم دیگر بهره میگیردمقولات و مفاهیم دینی،باورها، اعتقادات و ایمان دینی جامعه،تاریخ و فرهنگ دینی و روابط و نسب این امور و همینطور تعامل میان آنها را دربرمیگیرد.روشها هم،عرض عریضی دارند،از روش حسی تجربی، عقلی استدلالی،نقلی تاریخی،کشف شهودی گرفته تا روشهای مختص هر علم که ذیل عناوین چهارگانه یادشدهه قرار میگیرند.گفتنی است که در مطالعات میان رشتهای دین،گاهی از یک روش و گاهی از روشهای متعدد استفاده میشود.برای مثال در بررسی گزارههای دینی و همینطور پیشفرضها و لوازم آنها،گاهی بررسی صدق و کذب گزارههیا یادشده مطمح نظر است و گاهی، با صرفنظر از صدق و کذب گزارههای یادشده،آثار و لوازم آنها بر روی روح و روان،معیشت اجتماعی،تاریخ،فرهنگ و دیگر مقولات وابسته به انسان،مورد کاوش و تکاپو قرار میگیرد.

در بررسی آثار و لوازم روحی روانی گزارهها و باورهای دینی از روش دانش روانشناسی کمک میگیرند و از تعامل روش،یا به تعبیر دقیقتر،روشهای روانشناسی و باورهای دینی،دانشی به وجود میآید که دینپژوهان آن را«روانشناسی دین» نامیدهاند.همینطور در بررسی آثار و لوازم باورهای دینی بر روی جامعه بشری و پاسخ به سؤالهایی از قبیل:

-رفتارهای اجتماعی دینداران چه عواقب ناخواستهای را در جامعه ایجاد میکند؟

-گروهبندی اجتماعی ناشی از گرایش آدمیان به دین کدام است؟

-نهادهای اجتماعی منبعث از دین چه نهادهایی هستند؟

-عوامل اجتماعی منبعث از دین چه نهادهایی هستند؟

-عوامل اجتماعی گرایش آدمی به دین کدامند؟

و نظایر آن از روشهای علم جامعهشناسی استفاده میکنند.در اینجا نیز پاسخ به سؤالات یادشده دانشی را به وجود میآورد که آن را«جامعهشناسی دین»مینامند.به همین قیاس بررسی آثار و لوازم باورهای دینی،با صرفنظر از صدق و کذب آنها،بر روی مقولات پیش گفته،دانشهای میان رشتهای مختلفی را به وجود میآورد که در تکون آنها چنانکه ملاحظه کردیم،بیش از یک رشته علمی دخیل است.

«الهیات و فلسفه دین»هم که دور رشته مطرح و پرطرفدار در روزگار ماست و سروکار آنها برخلاف دانشهای قبلی با صدق و کذب مدعیات دینی است،از جمله دانشهای معنون به دینپژوهی هستند که در تکون آنها بیش از یک رشته علمی سهیماند و از اینرو هر دو متعلق به قلمرو مطالعات میان رشتهای دیناند.

فلسفه دین و الهیات از آن حیث که هر دو،افزون بر گزارههای دینی،به پیشفرضهای گزارههای دینی و همینطور لوازم منطقی آنها نیز میپردازد،باهم اشتراک دارند،اما از یک جهت با یکدیگر اختلاف دارند؛چرا که فلسفه دین یکی از شاخههای فلسفه محسوب میشود و روش داوری در آن روش عام فلسفی یعنی روش عقلی استدلالی است و غایت آن نیز همانند شاخههای دیگر فلسفه،تحری حقیقت یعنی سیر آزاد عقلانی جهت رسیدن به حقیقت است.از سوی دیگر الهیات اولا همواره به صورت مضاف استعمال میشود و مضاف الیه آن دین علی الاطلاق یا دین خاص و یا مذهبی از مذاهب است؛ثانیا غایت آن نه تحری حقیقت بلکه دفاع از دین است؛ثالثا کثیر الموضوع است و در قلمرو آن به تناسب آموزههای دینی و مفاهیم ماخوذ در آنها و همینطور به تناسب نوع شبهاتی که متوجه دین است،از موضوعات مختلف سخن به میان میآید(1).رابعا از روشهای بسیار برخوردار است و به همان دلیل که در «ثالثا»آوردیم،الهیدان برای تبیین آموزههای دین خود و همینطور برای دفع شبهات از روشهیا متعدد و در واقع از همه روشها مدد میجوید.افزون بر قلمرو مشترک الهیات و فلسفه دین که موجب پدید آمدن مسائل مشترک فراوانی میان آنها شده است،تعلق به حوزه مطالعات میان رشتهای دین هم وجه مشترک دیگر آن دو است.تا اینجا در باب عنوان،مطالعات میان رشتهای دین،که به زعم این مقال نامی است که میتوان بر مجموعه آثار دینپژوهانه شهید مطهری نهاد،بحث کردیم.در اینجا به اختصار قلمروهایی را که وی در آنها کاوش کرده است، مرور میکنیم.

-تأله شیهد مطهری

بخش قابلتوجهی از آثار شهید مطهری و یادداشتها و فیشهای مطالعاتی که از ایشان باقی مانده و بخشهای منتشر نشده آنها،به مباحث فلسفی اختصاص دارد.هرچند ایشان با زبانهای اروپایی آشنایی نداشت،با این حال از روی ترجمههای فارسی و عربی آن آثار با پشتکار و پیگیری بینظیر با اندیشههیا فلسفی غرب آشنا شده بود و ضمن مقایسه آنها با نظریات فلسفی فیلسوفان مسلمان،در موارد عدیدهای به نقد آنها میپرداخت(مطهری،1369،(

صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری