/90

فلسفه در سخن میامیزید

وانگهی نام آن جدل منهید قفل اسطوره ارسطو را بر در احسن الملل منهید نقش فرسوده فلاطون را برتر از این بهین ملل منهید و دیگری میگوید:

کاف کفر ای دل بحق المعرفه نزد من خوشتر ز فاء فلسفه زان که این علم لزج چون ره زند دائما بر مردم آگه زند شهید مطهری با وجود آنکه از تمامی این مخالفتها با فلسفه و آمیختن فلسفه با دین خبر داشت و از لعن و نفرین و طرد و تکفیرهایی که بر فیلسوفان رفته است، آگاه بود،با این حال بر رهیافت الهیات طبیعی پای میفشرد و مفید بودن آن را نظر ادعا میکرد و عملا در جهت آن گام برمیداشت.ادعای نظری وی را در کتاب «مقدمهای بر جهانبینی اسلامی»میتوان ملاحظه کرد،آنجا که جهانبینیهای مختلف را برمیشمارد و از جهانبینی علمی،جهانبینی عرفانی،جهانبینی فلسفی و جهانبینی دینی نام میبرد و در مقایسه آنها با یکدیگر میگوید:جهانبینی دینی با جهانبینی فلسفی از حیث قلمرو یکسان است و تنها تفاوتی که میان آنها وجود دارد این است که منشا جهانبینی دینی وحی است و منشأ جهانبینی فلسفی عقل.البته ایشان در نهایت جهانبینی دینی را به جهت قدسیتی که در آن نهفته است،برتر مینشاند،اما این امر به لحاظ معرفتشناختی به رویکرد عقلانی تام و تمام وی به دین،آسیبی نمیرساند.

شهید مطهری فلسفهای را که از دستگاه فلسفی ملا صدرا،به علاوه ابدعات و نوآوریهای خودش،ساخته و پرداخته بود،هم برای فهم دین مفید میدانست و هم برای دفاع از دین موثر و کارآمد تلقی میکرد.از همینرو بود که یکی از عوامل گرایش به مادیگری در مغرب زمین را «نارسایی مفاهیم فلسفی»در آن دیار میدانست و در مقابل معتقد بود که در حوزه اندیشه اسلامی،فلسفه قدرتمندی همچون فلسفه ملا صدرا تکون یافت که هم مقبولترین فهم از آموزههای دینی را فراهم میآورد و هم بهترین ابزار برای دفع شبهات و پاسخ به اشکالات است.

از باب مثال،ایشان در تفسیر آیه«لو کان فیهما آلهه الا اللّه لفسدتا»که عموم مفسران آن را مضمون برهان تمانع دانسته و فهم عرفی از آن به هم رساندهاند،پس از تخطئه همه تفسیرهای پیشین و باطل دانستن آنها با استفاده از مبانی فلسفه ملا صدرا و مآلا با استفاده از قاعده محال بودن توارد دو علت بر معلول واحد،آن را تفسیر و معنا کرده است (مطهری،بیتا،115).شهید مطهری در فهم و دفاع فلسفی از دین،تنها به اصول دین بسنده نمیکرد،بلکه این امر را در فروع دین و احکام هم ساری و جاری میدانست.در کتابهایی نظیر جامعه و تاریخ،معاد،از عقل فلسفی برای فهم دین بهره جسته است و در کتابهایی نظیر«نظام حقوق زن در اسلام»،«مسئله حجاب»برای دفاع از موازین دینی بدان تمسک جسته است.

به نظر میرسد فلسفه در مقام دفاع از دین چه در اصول و چه در فروع،موفق عمل کرده است و برنامه شهید مطهری از این حیث قابل دفاع است،اما در مقام فهم دین هم در اصول و هم در فروع،فلسفه را پایه و متکا قرار دادن،ما را به وادیهای غیرقابل دفاع خواهد کشاند.

-مطهری و کلام جدید

میتوان گفت که عنوان«کلام جدید»در مجامع علمی و فرهنگ عمومی ما را که اینک نهتنها نام یک یا چند ماده درسی در برنامههای آموزشی دانشگاهی و حوزوی است،بلکه به صورت یک رشته علمی آکادمیک و دسیپلین درآمده است،اول بار شهید مطهری مطرح کرد.در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران،تدریس درس کلام که متن اصلی آن«شرح تجرید الاعتقاد»بود، برعهده ایشان گذاشته شده بود و او به جای خواندن متن «کشف المراد»و جراحیهای ادبی تعبیرات و جملات قدیمی کتاب یادشده،دغدغههای خود و دانشجویان را به بحث میگذاشت.

مطهری به عنوان یک الهیدان مسلمان و آشنا با منابع دین اسلام از یک سو و مطلع از شبهات مطرحشده در روزگار خود،که ذهن جوانها را مسئلهدار کرده بود،از سوی دیگر با غور و بررسی این منابع و تسهیل قرائتی نو از دین،به دفع شبهات آن روز و پاسخ به سؤالات دانشجویان میپرداخت. وقتی از ایشان سؤال میشد که آنچه شما به جای شرح تجرید الاعتقاد در کلاسهای کلام عرضه میکنید چیست، جواب میداد که اینها«کلام

صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری