/90

طلوع،سال هفتم،شماره 25،بهار 1387،ص 18

________________________________

 

امام حسین(ع) نیز هدف از قیام خویش را احیای سنت نبوی اعلام کرد:

وإنی لم اخرج أشراً ولا بطراً ولا مفسداً ولا ظالماً،وإنما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی. ارید أن آمر بالمعروف وأنهی عن المنکر وأسیر بسیره جدی وأبی علیبن ابی طالب.[9]

قرن اول و دوم، قرن بالندگی علوم دینی و شکلگیری دانشهای سره دینی مانند تفسیر و حدیث (علوم اصیل) بود. ولی در قرن سوم هجری و پس از آن، که دانشهای غیردینی نیز در میان مسلمانان رواج یافت و از سوی دیگر عالمان مسلمان در معرض رویارویی با اندیشههای رایج در سرزمینهای تازه فتح شده قرار گرفتند، شاهد شکلگیری حرکت سنتگرایی و نگارش و پراکندن کتابها و رسالههایی با عنوان سنت هستیم که رویکرد حاکم بر اغلب آنها، زنده نگاه داشتن سنت پیامبر و دور داشتن آموزههای خالص دینی از آفت آمیختن با اندیشهها و برداشتهای غیردینی است. در قرن پنجم، امام محمد غزالی کتاب ارزشمند خود را که برترین اثر او به شمار میآید با عنوان احیاء علوم الدین نگاشت و آشکارا از زنده کردن دانشهای دینی سخن گفت. در همین قرن، جنبش مرابطون به رهبری عبداللهبن یاسین و یحییبن ابراهیم و یوسفبن تاشفین و نیز جنبش موحدان به رهبری محمدبن تومرت و علیبن عبدالمومن، هر دو در غرب جهان اسلام آن روزگار، در واکنش به برداشتهای دینی در آن منطقه و با هدف احیاگری دینی صورت بست.

در قرن هفتم، ابنتیمیه نیز که لبه تیز حملات خود را متوجه اندیشههای شیعی کرده بود، ظاهراً چنین هدفی را تعقیب میکرد. تحت تأثیر اندیشههای ابنتیمیه، جنبش سلفیه که از مؤثرترین حرکتهای فکری معاصر جهان عرب و اسلام است، زنده نگاه داشتن سنت پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و بازگشت به سنت سلف را شعار خود قرار داده است و حرکت قشری وهابیت نیز در همین چارچوب قابل بررسی است. با وجود پدیدار شدن صبغهها و رویکردهایی جدید در این گرایش، همچنان گرایش اصلی حاکم بر آن، شعار حقیقتنمایی و حفظ خلوص اندیشه دینی است.

در پی تحولاتی که از نیمه هزاره دوم میلادی در غرب آغاز شد و رشد مادی غرب و سیطره آن بر شرق را به دنبال داشت، تغییرات ژرف درهمه ابعاد زندگی شرقیها به ویژه شرق مسلمان پدید آمد و با توجه به زرق و برق ظاهری تمدن غرب و پندار کارآمدی آن برای همه ابعاد زندگی، رفته رفته شبهه ناکارآمدی دین برای اداره دنیای انسانها، نخست در غرب و سپس به دنبال آن در شرق اسلامی در پارهای اذهان شکل گرفت. آن دسته از اندیشمندان دینباور و دردمند که به چنین داوری درباره دین رضا نمیدادند و در عین حال تلقی موجود از دین را نادرست و در نتیجه ناکارآمد میدانستند، گونهای اصالتگرایی را مطرح ساختند و سخن از زندهسازی اندیشه دینی به میان آوردند. پیش فرض همه آنها این بوده است که دین جوهرهای


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری