/90

طلوع،سال هفتم،شماره 25،بهار 1387،ص 17

________________________________

 

آنها در مقابل ملتی نیمه بیدار قرار گرفتهاند که روز به روز بیدارتر میشود. انتظاراتی که نسل امروز از روحانیت واسلام دارد غیر از انتظاراتی است که نسلهای گذشته داشتهاند، بگذریم از انتظارات خام و نابخردانهای که بعضی دارند، اکثریت آن انتظارات مشروع و نابجاست. اگر روحانیت ما هر چه زودتر نجنبد و گریبان خود را از چنگال عوام، خلاص و قوای خود را جمع وجور نکند و روشنبینانه گام برندارد، خطر بزرگی از ناحیه اصلاحطلبان بیعلاقه به دیانت متوجهاش خواهد شد. امروز این ملت، تشنه اصلاحات نابسامانیهاست و فردا تشنهتر خواهد شد، ملتی است که نسبت به سایر ملل احساس عقب افتادگی میکند و عجله دارد به آنها برسد. از طرفی مدعیان اصلاحطلبی که بسیاری از آنها علاقهای به دیانت ندارند، زیادند و در کمین احساسات نو و نسل امروزند. اگر اسلام و روحانیت به حاجتها و خواستهها و احساسات بلند این ملت پاسخ مثبت ندهند به سوی آن قبلههای نوظهور متوجه خواهند شد. فکر کنید آیا اگر سنگر اصلاحات را این افراد اشغال کنند، موجودیت اسلام و روحانیت به خطر نخواهد افتاد؟[6]

ایشان بر همین اساس در باره سرنوشت بزرگترین جنبش احیاگرانه قرن حاضر، یعنی حرکت امام خمینی(ره) معتقد است که انقلاب ایران اگر در آینده بخواهد به نتیجه برسد و همچنان پیروزمندانه به پیش برود، باید باز هم روی دوش روحانیت قرار بگیرد. بنابراین اگر این پرچمداری از دست روحانیت گرفته شود و به دست روشنفکران بیفتد، در زمانی نه چندان دور، اسلام به کلی مسخ میشود؛ چرا که روحانیت باید حامل فرهنگ اصیل اسلامی باشد.[7]

 

پیشینه احیاگری

احیاگری دینی، پدیدهای نو ظهور نیست و در تاریخ حیات مسلمانان، پیشینهای طولانی دارد، به گونهای که فرهنگ احیاگری، بخشی از فرهنگ دینی ما را تشکیل داده است. به طور کلی، نه تنها جهان اسلام بلکه همه ادیان بزرگ، این جریان را در تاریخ خود تجربه کردهاند. در حوزه فرهنگ اسلامی، مصادیق چنین حرکتی را در دورههای نزدیک به حیات پیامبر میتوان یافت. در گزارشها و اظهارنظرهای مورخان و محدثان سدههای نخست اسلامی پیرامون عملکرد عثمانبن عفان، خلیفه سوم، از میراندن سنت (اماتة السنة) از سوی خلیفه و ضرورت احیای آن سخن به میان آمده است و شاید بر همین مبنا حضرت علی(ع) یکی از اهداف خود را در دوره کوتاه مدت خلافت، احیای معالم جامعه نبوی شمرد:

 

أللهم إنک تعلم أنه لم یکن الذی کان منا منافسة فی سلطانٍ ولا التماس شیءٍمن فضول الحطام ولکن لنرد المعالم من دینک ونظهر الاصلاح فی بلادک فیأمن المظلومون من عبادک وتقام المعطله من حدودک.[8]


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری