/90

 

 

کلیات علوم اسلامی، ج 2، (کلام و عرفان و حکمت عملی)، ص:  76

دیگران به شمار نمیروند.

اهل عرفان هرگاه با عنوان فرهنگی یاد شوند با عنوان «عرفا» و هرگاه با عنوان اجتماعیشان یاد شوند غالباً با عنوان «متصوّفه» یاد میشوند.

عرفا و متصوفه هرچند یک انشعاب مذهبی در اسلام تلقی نمیشوند و خود نیز مدعی چنین انشعابی نیستند و در همه فِرَق و مذاهب اسلامی حضور دارند، در عین حال یک گروه وابسته و بهم پیوسته اجتماعی هستند. یک سلسله افکار و اندیشههاو حتی آداب مخصوص در معاشرتها و لباس پوشیدنها و احیاناً آرایش سر و صورت و سکونت در خانقاهها و غیره، به آنها به عنوان یک فرقه مخصوص مذهبی و اجتماعی رنگ مخصوص داده و میدهد.

و البته همواره- خصوصاً در میان شیعه- عرفایی بوده و هستند که هیچ امتیاز ظاهری با دیگران ندارند و در عین حال عمیقاً اهل سیر و سلوک عرفانی میباشند، و در حقیقت عرفای حقیقی این طبقهاند نه گروههایی که صدها آداب از خود اختراع کرده و بدعتها ایجاد کردهاند.

ما در این درسها که درباره کلیات علوم اسلامی بحث میکنیم، به جنبه اجتماعی و فرقهای و در حقیقت به جنبه «تصوفِ» عرفان کاری نداریم، فقط از جنبه فرهنگی وارد بحث میشویم؛ یعنی به عرفان به عنوان یک علم و یک شاخه از شاخههای فرهنگ اسلامی نظر داریم، نه به عنوان یک روش و طریقه که فرقهای اجتماعی پیرو آن هستند.

اگر بخواهیم از جنبه اجتماعی وارد بحث شویم ناچار باید این فرقه را از نظر علل و منشأ و از نظر نقش مثبت یا منفی، مفید یا مضری که در جامعه اسلامی داشته است، فعل و انفعالهایی که میان این فرقه و سایر فرق اسلامی رخ داده است، رنگی که به معارف اسلامی داده است، تأثیری


 

 

 

صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری