/90

مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج 24، ص: 389

مجبور کرد که دروغ نگویند، امین باشند؛ اگر خیانت کردند، دزدی کردند دستشان هم بریده شود. ولی این از نظر مقررات اجتماعی است. در این گونه مسائل یک جنبه دیگری هم وجود دارد که جنبه اخلاقی مطلب است و آن این است که اخلاق از انسان میخواهد که راستگو باشد، امین باشد. آنچه که اخلاق میخواهد این نیست که انسان راست بگوید بلکه این است که انسان راستگو باشد، یعنی راستگویی ملکه روحی او باشد، تربیت او باشد، تقوا در روح او وجود داشته باشد که راستی و درستی و امانت و آن چیزهایی که فضایل اخلاقی گفته میشود به طبع ثانوی از روح او صادر شود؛ یعنی وقتی که راست میگوید نه به خاطر ترس از قانون باشد که اگر دروغ بگوید قانون مجازاتش میکند، یا امانت داشته باشد نه به خاطر این که اگر خیانت کند قانون مجازاتش میکند، بلکه امانت داشته باشد به دلیل این که امانت را برای خودش فضیلت و انسانیت میشمارد، راستگو باشد برای این که راستی را برای خودش شرف و کمال میداند و از دروغ تنفر دارد و آن را زشت میداند. پس راستی، درستی، امانت، آنوقت برای بشر فضیلت و کمال است که به صورت یک تربیت درآید نه صرف این که فقط عمل و اجرا شود. این گونه مسائل هم به این شکل قابل اجبار نیست.

رشد اجتماعی

یکی دیگر از مسائلی که بشر باید در آن آزاد باشد، نه از نظر این که اصلا قابل اجبار نیست بلکه از جنبههای دیگری، رشد بشر است. بشر اگر بخواهد رشد پیدا کند باید در کار خودش آزاد باشد، در انتخاب خودش آزاد باشد. شما بچهتان را تربیت میکنید، خیلی هم علاقهمند هستید که او آن طوری که دلتان میخواهد از آب دربیاید. ولی اگر همیشه از روی کمال علاقهای که به او دارید در تمام کارها از او سرپرستی کنید، یعنی مرتب به او یاد بدهید، فرمان بدهید که این کار را بکن، از اینجا برو؛ اگر میخواهد چیزی بخرد همراهش بروید، همواره به او دستور بدهید که این را بخر، آن را نخر؛ محال است که این بچه شما یک آدم باشخصیت از آب دربیاید. در حدودی برای شما لازم است بچهتان را هدایت کنید و در حدودی هم لازم است او را آزاد بگذارید، یعنی هم هدایت و هم آزاد گذاشتن. وقتی ایندو با یکدیگر توأم شد، آنوقت بچه شما اگر یک استعدادی هم داشته باشد، ممکن است که یک بچه با تربیت کاملی از آب درآید.

در یکی از کتابهای حیوانشناسی خواندم که بعضی از پرندگان [به روش


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری