/90

مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج 24، ص: 392

فکری قائل است. میگوید اصلا من از تو «لا الهَ الَّا اللَّه» ی را که در آن فکر نکردهای و منطقت را به کار نینداختهای نمیپذیرم، نبوت و معادی را که تو از راه رشد فکری انتخاب نکردهای و به آن نرسیدهای من از تو نمیپذیرم. پس ناچار به مردم آزادی تفکر میدهد. مردم را از راه روحشان هرگز نمیترساند، نمیگوید مبادا در فلان مسئله فکر کنی که این، وسوسه شیطان است و اگر وسوسه شیطان در تو پیدا شد به سر در آتش جهنم میروی.

در این زمینه احادیث زیادی هست، از آن جمله است این حدیث که پیغمبر اکرم فرمود: از امت من نُه چیز برداشته شده است؛ یکی از آنها این است: الْوَسْوَسَةُ فِی التَّفَکرِ فِی الْخَلْق (یا: التَّفَکرُ فِی الْوَسْوَسَةِ فِی الْخَلْق) یعنی یکی از چیزهایی که امت مرا هرگز به خاطر آن معذب نخواهند کرد این است که انسان درباره خلقت، خدا و جهان فکر کند و وساوسی در دلش پیدا شود. مادام که او در حال تحقیق و جست و جوست، هرچه از این شکها در دلش پیدا شود، خدا او را معذب نمیکند و آن را گناه نمیشمارد.

در حدیث معروفی است «1» که یک عرب بدوی آمد خدمت رسول خدا و عرض کرد: «یا رَسولَ اللَّه! هَلَکتُ» تباه شدم. پیغمبر اکرم فورا مقصود او را درک کرد، فرمود: فهمیدم چه میخواهی بگویی، لابد میگویی شیطان آمد به تو گفت: مَنْ خَلَقَک؟ تو هم در جوابش گفتی که مرا خدا آفریده است. شیطان گفت: مَنْ خَلَقَهُ؟ خدا را کی آفریده است؟ تو دیگر نتوانستی جواب بدهی. گفت: یا رسولَ اللَّه! همین است.

پیغمبر فرمود: ذلِک مَحْضُ الْایمانِ. (عجبا!) فرمود: چرا تو فکر کردی که هلاک شدی؟! این عین ایمان است؛ یعنی همین تو را به ایمان واقعی میرساند، این تازه اول مطلب است. چنین فکری که در روح تو پیدا شد، این شک که پیدا شد [باید برای رفع آن تلاش کنی.] شک منزل بدی است ولی معبر خوب و لازمی است. زمانی بد است که تو در همین منزل بمانی. شیطان به تو گفت: تو را چه کسی خلق کرده است؟ گفتی:

خدا. گفت: خدا را چه کسی خلق کرده؟ گفتی: دیگر نمیدانم، بعد هم سر جایت نشستی. این، شک تنبلهاست، هلاکت است. اما تو که چنین آدمی هستی که وقتی چنین شک و وسوسهای در تو پیدا شد در خانه ننشستی، از مردم هم رودربایستی

______________________________
(1). این حدیث در فرائد شیخ، کتاب اصولی که طلاب میخوانند، نقل شده است.


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری