• معاد
/90

معاد، ص 10

میان قبول گفتههای پیغمبر و قبول روزه تفکیک کند، ولی خود روزه، مستقلا موضوع ایمان و اعتقاد نیست، یعنی در هیچ جای قرآن وارد نشده: «کسانی که به روزه ایمان میآورند ...».

اما مسأله معاد و قیامت گذشته از اینکه مثل روزه از ضروریات اسلام است (یعنی نمیشود کسی معتقد به پیغمبر باشد ولی منکر معاد باشد) در تعبیرات قرآن مستقلا موضوع ایمان و اعتقاد قرار گرفته است؛ یعنی پیغمبر مسأله معاد را به عنوان یک چیزی عرضه کرده است که مردم همان طوری که به خدا ایمان و اعتقاد پیدا میکنند، به آخرت هم باید ایمان و اعتقاد پیدا کنند و همان طور که خداشناسی لازم است (یعنی انسان در یک حدی مستقلا با فکر خودش باید خدا را بشناسد) در مسأله معاد نیز انسان باید معادشناس باشد. پس پیغمبر در مسأله معاد نمیگوید «چون من میگویم معادی هست شما هم بگویید معادی هست» (مثل اینکه «من گفتم روزه واجب است شما هم بگویید روزه واجب است»)، بلکه ضمنا افکار را هدایت و رهبری و دعوت کرده که معاد را بشناسند و به آن معرفت و ایمان پیدا کنند.

چرا معاد جزء اصول دین است؟

 

نکه علمای اسلام معاد را از اصول دین قرار دادهاند ولی سایر ضروریات را از اصول دین قرار ندادهاند، بر همین اساس است. این سؤال را خیلی از ما میکنند که چرا معاد را جزء اصول دین قرار دادهاند در حالیکه شهادتین که انسان با آن مسلمان میشود دو چیز بیشتر نیست: اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّه، اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسولُ اللَّه. آدمی که به پیغمبر ایمان داشته باشد، به هر چه پیغمبر گفته (اگر برایش ثابت شود که پیغمبر گفته، مخصوصا اگر ثبوتش به حد ضرورت و بداهت برسد) ایمان پیدا میکند. پس باید بگوییم اصول دین دو چیز بیشتر نیست «1»: توحید و نبوت. معاد فرع و طفیلی نبوت است؛ یعنی چون به نبوت اعتقاد داریم و پیغمبر از معاد خبر داده، به معاد هم اعتقاد داریم؛ همان طور که چون پیغمبر گفتهاند نماز واجب است، به نماز اعتقاد داریم و نماز از ضروریات است.

این ایراد وارد نیست، چون علت اینکه مسلمین معاد را جزء اصول دین قرار

______________________________
(1). دو اصل دیگر [عدل و امامت] که شیعه میگویند، به جای خود مسأله علیحدّهای است.


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری