• درسهای اسفار(4)
/90

درسهای اسفار، ج 4، ص: 23

است؛ بعد ببینیم رد مرحوم آخوند بر بیان آنها چیست. در مرحله سوم ببینیم ردّی که متأخرین مرحوم آخوند بر بیان ایشان داشتهاند چیست؛ و در آخر ببینیم بالاخره باید در این زمینه چه گفت و آیا حرف مرحوم آخوند قابل تأیید است یا نه

بیان شیخ و اتباعش در ربط حادث به قدیم

اما مرحله اول: شیخ و امثال شیخ گفتهاند که رابط میان حادث و قدیم همان حرکت دوریه دائمه است که منشأ انتزاع زمان است. از نظر این آقایان یک حرکت در عالم وجود دارد که ابتدای زمانی ندارد و منشأ انتزاع زمان هم هموست، و همان حرکت (یعنی حرکت دوریه دائمه) است که رابط میان حادث و قدیم است.

به بیان دیگر: اینها میگویند اگر در عالم حرکت نمیبود و بالخصوص اگر در عالم یک حرکت دائم نمیبود[1] ، حادث زمانی هم نبود؛ یعنی هرچه بود همان بود که  از ازل آفریده شده، و تا ابد هم به یک حال باقی میماند. قدما میگفتند اصول این عالم ازلی است؛ یعنی در باب عالم افلاک معتقد بودند که این افلاک به صورتْ و ماده ازلی هستند و در باب عالم عناصر[2]  نیز معتقد بودند که ماده[3]  عالم ازلی است و آنچه پی در پی حادث و فانی میشود صورتها و اعراض هستند، و نفوس انسانی هم ـ که به یک اعتبار جزء صورتها هستند ـ حادث میشوند، به یک معنا فانی میشوند (یعنی رابطهشان با بدن قطع میشود) و به معنای دیگر فانی نمیشوند.

آنها معتقد بودند که اگر در عالم آن حرکت دوریه که همان حرکت فلک است نمیبود عالم بجمیع جواهره و اعراضه در یک حالت ثابت یکنواخت ازلی و ابدی بود و هیچ گونه تغییری در عالم رخ نمیداد؛ هوا بود اما جریان نداشت، آب بود اما حرکت نداشت، انسان بود ولی یک انسان که از ازل بود تا ابد هم همان انسان بود، و خلاصه هرچه که از اول بود تا ابد همان بود، نه چیزی حادث میشد و نه چیزی فانی میشد؛ یعنی هیچ گونه تغییری در عالم پیدا نمیشد، چون علت عالم ازلی است و علت ازلی اقتضاء میکند که معلولش



[1] . به عقيده قدما كه قائل به حركت جوهريه نيستند، حركت دائم منحصر میشود به حركت دوریوضعی؛ چون هر حركت مستقيمی منتهی میشود به سكون.

[2] . قبلا هم اين مطلب را عرض كردهايم.

[3] . البته «ماده» به همان معنا كه فلاسفه میگويند (يعنی هيولای اولی) نه به اصطلاح امروز (يعنی جسمو جرم). جسم و جرم جزء صورتهاست.

صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری