• درسهای اسفار(3)
/90

درسهای اسفار، ج 3، ص: 14

ارکان فلسفه ارسطویی است. یک مطلب دیگر در منطق از یک نظر و در فلسفه از نظر دیگر مطرح است و آن این است که ماهیات اشیاء عبارتند از مجموع اجناس و فصول، و ماهیت یک شیء از «جنس قریب» و «فصل قریب» آن شیء تشکیل شده است «1».

مطلب سوم بحثی است که راجع به رابطه میان این دو مطلب میشود. آیا در فلسفه ارسطویی که از یک طرف «وجود خارجی اشیاء» مرکب است از مواد و صور، و «ماهیت اشیاء» مرکب است از اجناس و فصول، رابطهای میان اجناس و فصول از یک طرف و مواد و صور از طرف دیگر وجود دارد؟ جواب میدهند که بله، رابطهای هست و آن این است که مواد، منشأ انتزاع اجناس هستند و صور منشأ انتزاع فصول. نمیگوییم جنس تعبیر ذهنی ماده است و ماده تعبیر خارجی جنس؛ عیناً این را نمیخواهیم بگوییم، بلکه میگوییم خود ماده و صورت هم دو کلی یعنی دو ماهیت هستند. ماده خودش یکی از انواع جوهر است ولی همین ماده به یک اعتبار دیگر که لحاظ شود دیگر ماده نیست، بلکه جنس است. صورت هم که یکی از انواع جوهر است به یک اعتبار نوع است و صورت، و به اعتبار دیگر فصل.

بنابراین مأخذ انتزاع جنس و فصل دو چیزند که آن دو چیز، خودشان به اعتبار دیگر نوع هستند.

توضیح اینکه فلاسفه میگویند جواهر بر پنج قسماند: عقل، نفس، ماده، صورت و جسم. فلاسفه ماده را از آن جهت که ماده است یکی از انواع عالم میدانند و صورت را نیز یکی از انواع عالم میدانند و در عین حال جسم را یک نوع دیگر در مقابل این دو نوع میشمارند. از این دو نوع که ماده و صورت باشد دو معنی دیگر اعتبار میشود که یکی جنس است و دیگری فصل و از مجموع آندو [یعنی ماده و صورت] نوع پنجم به وجود میآید که جسم باشد. در اینجا سؤال خیلی روشنی پیش میآید که این حرف فلاسفه به چه معناست که جسم یکی از جواهر پنجگانه و در عین حال مرکب از ماده و صورت

______________________________
(1). البته بحث دیگری هم مطرح است که آیا اساساً ماهیت بسیط داریم یا نداریم؟ اگر ماهیت یا ماهیات بسیطی در عالم داشته باشیم، یعنی ماهیتی که نه جنس داشته باشد و نه فصل، معنایش این است که نوع یا انواعی در عالم وجود دارد که هر کدام یک مقوله مستقلاند. ولی اینها به چنین چیزی اعتقاد ندارند، بلکه معتقدند که هر نوعی از انواع، داخل در یک مقوله از مقولات ده گانه است و به این جهت مابه الاشتراک یا مابه الاشتراکهایی و همچنین مابه الامتیاز یا مابه الامتیازهایی دارد.

مابه الاشتراکها را «اجناس» و مابه الامتیازها را «فصول» میگویند. در اینجا ماهیت از آن جهت که ماهیت است مورد نظر است و نظر به تحقق خارجی نیست.


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری