• درسهای اسفار(2)
/90

درسهای اسفار، ج 2، ص: 14

تمامی است که در مرتبه بعد از تمامیت وجودی خودش، حرکت را قبول میکند. مرحوم آخوند میخواهد بگوید که مطلب [همیشه] از این قرار نیست. ایشان چون حرکت را در درون ذات جسم وارد میکند میگوید جسم به عنوان یک موضوع برای حرکت وجود ندارد. البته برای برخی حرکتها مثل حرکات عرضی جسم موضوع است ولی اساسی ترین حرکات، آن حرکتی است که در جسم است ولی نه به این معنا که جسم موضوع آن حرکت است آنطور که در حرکات عرضی چنین است بلکه به نحو دیگری که بعد آن را بیان خواهیم کرد.

حرکت، «سیلان حالت» است نه «حالت سیال»

قبل از پرداختن به ادامه فصل، نکتهای را در اینجا باید متذکر شویم. مرحوم آخوند در ابتدای فصل میگویند: «لمّا علمت أن الحرکة حالة سیالة لها وجودٌ بین القوة المحضة و الفعل المحض ...». توجه داشته باشید که «حالة» در اینجا نوعی مسامحه در تعبیر است و خود مرحوم آخوند بعدها به این تعبیر ایراد میگیرد که نکته دقیقی هم هست. در اینجا مرحوم آخوند میگوید حرکت یک «حالت سیال» است که وجودش وجود خاصی است؛ نه قوّه خالص است و نه فعلیت خالص (لها وجود بین القوة المحضة و الفعل المحض). معمولًا زیاد به این نحو تعبیر میکنند ولی چنانکه بعداً خواهد آمد این تعبیر (حالة سیالة) دقیق نیست. حرکت «حالت سیال» نیست بلکه «سیلان حالت» است.

یک وقت میگوییم که حرکت حالتی است که سیال است که به این معناست که حالتی است که دارای سیلان است. این تعبیر غلط است زیرا سیلان یعنی خود حرکت. تعبیر دقیق این است که حرکت سیلان حالتی است.

بعد از «الحرکة حالة سیالة»، «لها وجود» آمده است. آیا حرکت یک شیء، حالتی از آن شیء است که «لها (الحرکة) وجود» یا نه، حرکت سیلان حالتی است که آن حالت دارای وجود است؟ در این صورت دوم، خود حرکت، امری است از قبیل اضافات و نسب.

بعضی مثل شیخ اشراق معتقدند که حرکت از مقولات عرضی است. او ده مقوله ارسطویی را نمیپذیرد و قائل به پنج مقوله است و یکی از مقولات را خود حرکت میداند و بنابراین حرکت از نظر شیخ اشراق یکی از اعراض است. همانطور که کم و کیف، عرض هستند حرکت هم عرض است که عارض موضوع میشود. غالب افراد درباره حرکت همینطور فکر میکنند؛ خیال میکنند که حرکت خودش، به تعبیر امروز، یک


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری