• حماسه حسینی (2)
/90

حماسۀ حسینی، ج 2، ص:197

بیمار» این است که امروز هرکس بیشتر آه بکشد و بنالد، مردم او را تقدیس کنند که آقا شبیه امام بیمارند.

تا اینجا خطر تحریف معلوم شد.

اکنون ببینیم مقصر کیست؟ هم خواص یعنی علما مقصرند و هم عوام یعنی غیرعلما. اما علما از آن نظر که در دوران شریعت ختمیه، آنها هستند که هم باید مانع تحریف و هم رافع و زایل کننده تحریف باشند: اذا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فَعَلَی الْعالِمِ انْ یظْهِرَ عِلْمَهُ وَ الّا فَعَلَیهِ لَعْنَةُ اللَّهِ. ایضاً در حدیث کافی است: وَ انَّ لَنا فی کلِّ خَلَفٍ عُدولًا ینْفونَ عَنّا تَحْریفَ الْغالینَ وَانْتِحالَ الْمُبْطِلینَ..

اولین وظیفه علما این است که با نقاط ضعف مردم مبارزه کنند نه آنکه از آنها استفاده کنند. مثلًا در جریان مجالس عزاداری و وعظ و خطابه، امروز دو نقطه ضعف در مردم هست؛ یکی اینکه علاقه شدید دارند که در مجالس، اجتماع و ازدحام زیاد شود، دیگر اینکه میخواهند از لحاظ گریه، مجلس بگیرد و شور بپا شود و کربلا شود.

اینجاست که یک خطیب، سر دوراهی قرار میگیرد: ازدحام را زیاد کند و مجلس را کربلا کند، یا حقایق را بگوید که احیاناً نه ازدحام میشود و نه شور و واویلا.

علما باید با عوامل پیدایش تحریفات مبارزه کنند، جلو تبلیغات دشمنان را بگیرند، دست دشمنان را کوتاه کنند، با اسطوره سازیها مبارزه کنند. مثلًا کتاب لؤلؤ و مرجان حاجی نوری یک نوع قیام به وظیفه به نحو شایسته است که این مرد بزرگ کرده است و ما امروز از نتیجه کار این مرد بزرگ استفاده میکنیم. علما باید فضایح و رسوایی دروغگویان را ظاهر کنند. (لهذا میگویند از موارد جواز غیبت، «جَرح» راوی حدیث است.) علما باید متن واقعی احادیث معتبر، سیمای واقعی شخصیتهای بزرگ، متن واقعی حوادث تاریخی را دراختیار مردم بگذارند و به دروغ بودن دروغها اشاره و تصریح کنند.

نگاهی به زبان حالهای امروز کافی است که بفهمیم چقدر شخصیتها تحریف شدهاند. بعضی زبان حالهاست که واقعاً آینه شخصیت امام است، مثل اشعار اقبال لاهوری و بعضی اشعار بِرّ «حجة الاسلام تبریزی» ولی بعضی زبان حالهاست که تحریف شخصیت است، مثل: افسوس که مادری ندارم ... ای خاک کربلا تو به من مادری نما ...

اینها نه تنها زبان حال امام حسین با آن شخصیت عظیم و بینظیر نیست،

 


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری