/90

نبرد حق و باطل، ص 12

فاعل علی الاطلاق است، همه مخلوقات فعل او محسوب میشوند و لذا ضعف و نقص دارند. لازمه فعل بودن، ماهیت داشتن است و همین طور فعل فعل یک درجه از او نازلتر است. به این ترتیب نیستی در عین اینکه اصالت ندارد در هستی راه پیدا میکند تا میرسیم به عالم طبیعت یا ناسوت که از نظر حکمای الهی ضعیفترین و ناقصترین عوالم وجود است. در اینجا نشانههای ضعف وجود که به یک اعتبار نشانههای ماهیت و نیستی است، بیشتر پدیدار میشود. پس شرّ و باطل در عین حال که اصالت ندارد و از سنخ وجود نیست، از لوازم لا ینفک درجات پایین هستی است.

به این ترتیب، نظام هستی را اگر از آن جهت که هستی است نظر کنیم، باطل و ماهیت و نیستی در آن راه ندارد. از بالا که نگاه کنیم نور است، امّا از پایین که نگاه کنیم سایه میبینیم. سایه یک جسم لازمه جسم است که در عین اینکه اصالت ندارد (و هر چه هست نور است) امّا به واسطه آن جسم برای ذهن ما نمود پیدا میکند. سایه چیزی نیست جز نبودن نور در یک محدوده و بودن نور در اطراف آن.

حکمت الهی همه چیز را در «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» خلاصه میکند، میگوید «ظهر الوجود بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» یعنی هستی به نام اللّه رحمان و رحیم به ظهور

میرسد؛ و از یک دید خیلی عالی، عالم جز اللّه و رحمانیت اللّه و رحیمیت اللّه چیز دیگری نیست. تصوّر این معنا مشکل است امّا خیلی عالی و لطیف است و اگر انسان این نکته را درک کرد بسیاری از مسائل برای او حل میشود. در این بینش، عالم دو چهره دارد: چهره ازاویی و چهره به سوی اویی. چهره ازاویی رحمانیت خداست و چهره به سوی اویی رحیمیت خدا. سایر اسماء الهی اسمهای تبعی هستند، درجه دوم و سوماند. خداوند، جبّار و منتقم هم هست، امّا اصالت از رحمانیت و


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری