/90

جهانبینی توحیدی، ص57

نظر بیان فلسفه

اجتماعی اسلام مهمترین آیات است.

بیضاوی در تفسیر معروفش و به پیروی او علّامه فیض در تفسیر صافی چه خوب و عالی تفسیر کردهاند آیه را که میگویند: معنی جمله «لِیتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیا» این است که یکدیگر را در نیازهای خود مورد استفاده قرار دهند و به این وسیله میانشان الفت (به یکدیگر چسبیدن) پیدا شود و به این وسیله کار عالم انتظام یابد.

در حدیث نیز آمده است که معنی آیه این است که همه را نیازمند یکدیگر آفریدهایم.

رابطه تسخیری به این صورت است که در عین اینکه نیازهای طبیعی، انسانها را به یکدیگر پیوند داده است، جامعه از صورت میدان مسابقه آزاد خارج نمیشود، برخلاف رابطه جبری. زندگی حیوانات اجتماعی بر اساس رابطه جبری است. لهذا اجتماعی بودن انسان با اجتماعی بودن زنبور عسل یا موریانه فرق دارد. بر زندگی آنها قوانین جبری حکمفرماست؛ زندگی آنها میدان مسابقه نیست؛ امکان بالارفتن و پایین رفتن وجود ندارد. انسان در همان حال که اجتماعی است، از نوعی حرّیت و آزادی برخوردار است.

اجتماع انسان میدان مسابقهای است برای پیشروی و تکامل. قید و بندهایی که آزادی فردی را در مسیر تکامل محدود میکند، مانع شکفتن استعدادهای انسانی است.

انسانِ مدلِ نظریه ماتریالیستی چون از درون به آزادی نرسیده و تنها تعلقات بیرونیاش بریده شده، مرغ بیبال و پری است که قید و بند از او برداشته شده ولی در اثر بیبال و پر بودن قادر به پرواز نیست. و اما انسانِ مدلِ نظریه ایدهآلیستی از درون آزاد است و از بیرون بسته؛ مرغِ با بال و پری است که پایش به جسم سنگینی بسته شده است. ولی انسان مدل نظریه رئالیستی مرغ با بال و پری است که هم وسیله پرواز دارد و


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری