/90

جهانبینی توحیدی، ص8

«باید» ها نتیجه منطقی آنچنان «هست» هاست، بالاخص آنچنان «هست» هایی که فلسفه اولی و حکمت مابعدالطبیعی عهدهدار بیان آنهاست.

جهانْ احساسی و جهانشناسی

بدیهی است که از کلمه «جهانبینی» که ماده دیدن در آن به کار رفته است نباید به اشتباه بیفتیم و جهانبینی را به معنی «جهان احساسی» تلقی کنیم. جهانبینی به معنی جهانشناسی است و به مسئله معروف «شناخت» مربوط میشود. شناخت از مختصات انسان است، برخلاف احساس که از مشترکات انسان و سایر جانداران است؛ لهذا جهانشناسی نیز از مختصات انسان است و به نیروی تفکر و تعقل او بستگی دارد.

بسیاری از حیوانات از نظر جهان احساسی از انسان پیشرفتهترند، یا از نظر اینکه مجهز به بعضی حواساند که انسان فاقد آن حس است آنچنان که گفته میشود برخی پرندگان از نوعی حس رادار برخوردارند، و یا در حواس مشترک با انسان از انسان بسی حساسترند آنچنان که در باصره عقاب، شامه سگ یا مورچه و سامعه موش گفته میشود. برتری انسان از سایر جانداران، در شناخت جهان یعنی نوعی بینش عمیق درباره جهان است. حیوان فقط جهان را احساس میکند، اما انسان علاوه بر آن، جهان را تفسیر میکند.

شناخت چیست؟ چه رابطهای است میان احساس و شناخت؟ چه عناصری غیر از عناصر احساسی در شناخت وارد میشوند؟ آن عناصر از کجا و چگونه وارد ذهن میشوند؟ مکانیسم عمل شناخت چیست؟ معیار شناخت صحیح از شناخت غلط چیست؟ ...

اینها یک سلسله مسائلی است که رسالهای مستقل را تشکیل


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری