• عرفان حافظ
/90

عرفان حافظ، صفحه:  12

درک میشود که این حالات معنوی را چگونه توانسته است در اشعارش منعکس کند. این یک قسمت بحث است.

عرفان نظری

قسمت دوم، عرفان نظری است. عرفان نظری یعنی جهان بینی عرفانی، بینش عرفانی، یعنی آن نظری که عارف و عرفان درباره جهان و هستی دارد که بهطور مسلّم با نظر هر فیلسوفی مختلف و متباین است، تا چه رسد به غیرفیلسوف؛ یعنی طبقه عرفا یک جهان بینی خاصی دارند که با سایر جهان بینیها متفاوت است. این بخش از عرفان، نظر است درباره خدا، هستی، اسماء و صفات حق، و درباره انسان.

از جنبه نظری اظهارنظر کردن، در واقع این است که خدا در نظر عارف چگونه توصیف و شناخته میشود و انسان در نظر عارف چگونه است، عارف در انسان چه میبیند و انسان را چه تشخیص میدهد.

پایه گذار بینش عرفانی- که بعضی از آن به «عرفان فلسفی» تعبیر میکنند- یعنی آن که عرفان را به صورت یک فلسفه و یک بیان و یک بینش درباره هستی و وجود درآورد، البته بهطور متفرقه در کلمات عرفا کم و بیش از صدر اسلام پیدا میشود، ولی آن کسی که عرفان را به صورت یک علم درآورد و به اصطلاح متفلسف کرد و به صورت یک مکتب درآورد و در مقابل فلاسفه عرضه داشت و فلاسفه را در واقع تحقیر و کوچک کرد و روی فلسفه اثر گذاشت و فلاسفهای که بعد از او آمدند چارهای نداشتند جز اینکه به نظرهای او بااعتنا باشند، بدون شک «محیی الدین عربی» است. پدر عرفان نظری اسلامی محیی الدین عربی آن اعجوبه عجیب روزگار است.

محیی الدین در عرفان عملی نیز قدم راسخ داشته است، یعنی اصلًا از


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری