• توحید
/90

توحید، ص14

میبود، افراد بشر درباره آن اختلاف نمیکردند و همیشه در این مسأله دو اردو (اردوی موحدین و اردوی منکرین) تشکیل نمیدادند. الآن هم اگر شما سراغ دانشمندان درجه اول دنیا بروید، میبینید که تقسیم میشوند به دو دسته: برخی خدا را قبول دارند و برخی قبول ندارند. پس [توحید] لااقل فطری نیست، بلکه یک مسأله بسیار معضل غیرفطری و مشکلی است که هنوز بشر نتوانسته است یک راه حل قطعی برای آن پیدا کند؛ نظیر سرطان است در طب که هنوز علما نتوانستهاند علت و داروی آن را کشف کنند.

[البته] فرضیهها و نظریههایی در زمینه توحید وجود دارد و هر عدهای هم فرضیهای را تأیید میکنند، اما وحدت نظری هم در دنیا پیدا نشده.

جواب ما این است که مسأله توحید، مسأله سهل و ممتنع است و اگر کسی به نحو صحیحی این مسأله را طرح کند، در تصدیق آن تردید نمیکند. همان دانشمندان درجه اوّلی هم که شما میگویید، وقتی وارد بحثشان میشوید، میبینید یک چیزی را پیش خودشان فرض و تصور کردهاند و اسم «خدا» روی آن گذاشتهاند، و بعد همه شکها و شبههها و ایرادها را روی همان مفروض خودشان [بنا] کردهاند.

اشیاء از جهت وجود دوگونهاند

ممکن است شما بپرسید: مگر مسأله توحید را دو جور (یا بیشتر) میشود طرح کرد؟ چطور طرح کنیم به اشتباه میافتیم و چطور طرح کنیم به اشتباه نمیافتیم؟ این را من با یک مثال توضیح میدهم. ببینید! ما میخواهیم ببینیم خدا هست یا نیست. از اول باید بدانیم اشیائی که میخواهیم هستی و نیستی آنها را اثبات کنیم دوگونهاند. یک وقت هست که ما در مقام اثبات موجودی از موجودها به عنوان یک جزء از اجزای عالم هستیم. فرض کنید درباره عناصر، میگوییم فلان عنصر را فلان دانشمند کشف کرده. هر عنصر از عناصری که در این عالم هست، یک جزء از اجزای این عالم است. یا درباره ستارگان، میگوییم فلان ستاره را فلانکس کشف کرده. معنایش این است که مثلا در منظومه شمسی قبلا خیال میکردند که هفت یا هشت سیاره هست، اخیرا یک سیاره دیگر هم در کنار این سیارهها کشف شد و معلوم شد که سیاره نهمی هم در این منظومه وجود دارد. در اینجا موضوعی که به دنبال آن هستیم و آن را جستجو میکنیم، شیئی از اشیاء عالم است در کنار سایر اشیاء.


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری