• آینده انقلاب اسلامی ایران
/90

آیندۀ انقلاب اسلامی ایران، ص: 196

ولی روحانیت شیعه از اول بر اساس بینیازی از قدرتهای حاکمه بوده است، همیشه سلاطین مجبور بودند آستان آنها را ببوسند و بر آن پیشانی بسایند و آنها بیاعتنایی کنند. فتحعلیشاه مجبور بود از میرزای قمی کسب حیثیت کند، میرزا احتیاج به او نداشت. میرفت قم، در رکاب میرزا حرکت میکرد. میرزا که از درس مثلا میخواست به منزل برود میرفت رکاب الاغ میرزا را میگرفت. یک دفعه هم در حالی که میرزا سوار الاغ میشد پای میرزا روی ریشش «1» قرار گرفت، ریش فتحعلیشاه رفت زیر ران میرزا، میرزا هم فهمید قضیه چیست، چند قدم همینجور رفت در حالی که ریش فتحعلیشاه در زیر ران میرزا بود و دنبال الاغ میرزا میرفت. میرزا میخواست بیاعتنایی کند که اینها کسی نیستند؛ در صورتی که اگر برای یک آدم کشاورز دهاتی چنین وضعی پیش میآمد هرگز میرزا این کار را نمیکرد.

روحانیت شیعه از اساس یک روحانیت مستقل بوده، مستقل از قدرتهای حاکمه؛ هم مستقل از زورداران بوده، هم مستقل از پولداران، هر دو.

آیتاللَّه بروجردی و مرد بازاری

یادم هست در وقتی که قم بودیم، سالهای اول مرجعیت مرحوم آیتاللَّه بروجردی اعلیاللَّه مقامه بود، یکی از بازاریهای متدین و وجوهات بده و مقدس معروف تهران چشمش افتاده بود به کسی که عازم قم بود، به او گفته بود صبر کن من هم میخواهم حوالهای به آقا بدهم، ببر خدمت آقا. یک تکه کاغذ پارهای دم دستش بوده، همان جا حوالهای نوشته بود، حواله بزرگی هم بود، و گفته بود این را بابت وجوه ببر به آقا بده. آن شخص حواله را آورد و به دست آقا داد. آقا آن را پرت کرد آن طرف و به او گفت دیگر از این وجوهات نگیری. مدتها آمدند خواهش و التماس کردند. ایشان به آن بازاری گفت تو به کی داری پول میدهی؟ تو خیال میکنی به من داری پول میدهی؟ تو پول امام زمان را داری میدهی. تو با این کارت به امام زمان داری بیاحترامی میکنی. در یک کاغذ پاره حواله مینویسی؟! روحانیت عزیزتر از این است که بخواهد امثال شما را تحمل کند. بعد او بارها خواهش، التماس، توبه و انابه

______________________________
(1). ریش بلندی داشت که تا پایینتر از نافش میآمد.


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری