امامت و رهبری، ص14
چنان. اما شما هنوز پایتان از دریا خشک نشده بود که به پیامبر خود گفتید: برای ما مانند این بت پرستان بتی بساز، و پیامبرتان گفت: همانا شما قومی هستید که نادانی می کنید.[1]
یعنی اختلاف ما با قبول توحید و نبوت بود. اختلاف ما این شکل را داشت که آیا آن که به حکم اسلام و قرآن باید جانشین پیامبر شود شخص معین و پیش بینی شده است و یا شخصی که خود مردم او را به عنوان جانشینی انتخاب و تعیین می کنند؟ اما شما یهودیان در حال حیات پیامبرتان مطلبی را پیش کشیدید که از ریشه ضد با دین شما و تعلیمات پیامبر شما بود.
گذشته از این ها فرضاً در موارد عادی چشم پوشی از زشتی های تاریخ روا باشد، در مواردی که با متن اسلام و اساسی ترین مسئله اسلام یعنی مسئله رهبری مربوط است و سرنوشت جامعه اسلامی وابسته به آن است چگونه رواست؟
چشم پوشی و اغماض از چنین مسئله ای در حکم اغماض و چشم پوشی از سعادت مسلمین است.
به علاوه اگر در پیشگاه تاریخ، حقوقی پایمال شده باشد – خصوصاً اگر صاحبان آن حقوق با فضیلت ترین افراد امت باشند- چشم پوشی از بیان حقایق تاریخ را جز همکاری زبان و قلم با شمشیر ستم نامی نمی توان نهاد .
2. ایراد دوم این است که با طرح و بحث این مسائل ، تکلیف اتحاد اسلامی چه می شود؟ آنچه بر سر مسلمین آمد که
[1] نهج الابلاغه، حکمت 317