• اصول فلسفه و روش رئالیسم (4)
/90

اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 4، ص: 13

مفهوم سخن دوزنده این است که: «مادهای (پارچه) که برای دوختن یک پیراهن به کار برده میشود قبلًا باید یک صفت وجودی که به واسطه آن شکل پیراهن به خود میگیرد داشته باشد».

و اگر فرضاً در مثال بالا به جای پارچه یک میز تحریر یا یک لوله آهنی پیش دوزنده برده پیراهن بخواهید خندهدار خواهد بود.

______________________________
در صنعت یک مطلب بدیهی یا شبه بدیهی وجود دارد و آن اینکه شرط اول به وجود آمدن یک مصنوع «ماده» است؛ یعنی یک چیزی باید باشد تا بشر بتواند او را به صورت «دلخواه» خود درآورد. بشر قادر نیست از «هیچ»، «چیزی» بسازد. همه اختراعات بشر از نمونههای ساده اولیه گرفته مانند بیل و پارو و کارد تا نمونههای عالی و فنی آن از قبیل رادیو و هواپیما و غیره پارهای از مواد موجود در طبیعت است که با دست بشر به این شکل و صورت فعلی در آمده است.

فلاسفه برهان عقلی اقامه میکنند که در جریان طبیعت و در نظام «زمان و مکان»، «پدید آمدن از هیچ» محال است. هر حادث و پدیدهای، به عقیده فلاسفه، مسبوق است به «ماده» قبلی. پس اینکه بشر نمیتواند از «هیچ» یک چیز بسازد، مربوط به عجز و ناتوانی بشر نیست بلکه این کار فی حد ذاته محال و ممتنع است. طبق این نظریه شرط اول پیدایش یک مصنوع وجود «ماده» است. اکنون ببینیم که صرفاً وجود یک مادهای- هر چه باشد و هر قدر باشد- برای هر مصنوع و هر منظوری کافی است یا این نیز به نوبه خود حساب و نظامی دارد؟

واضح است که بیحساب نیست. وجود یک ماده، هر مادهای و به هر اندازهای، برای هر صورت صناعی کافی نیست. یک لوله آهن یا یک تخته چوب به درد پیراهن نمیخورد، همچنانکه دو متر پارچه را نمیتوان به صورت یک در اطاق درآورد. هر یک یا چند نوع از مواد این جهان برای یک سلسله مصنوعات بخصوصی به درد میخورد. برای پیراهن مادهای از نوع پشم یا پنبه یا ریشه علف یا مواد صنعتی لازم است، و برای در اطاق چوب یا آهن و شیشه مناسب است؛ بلکه پارچه نیز به نوبه خود باید از یک مقدار معین کمتر نباشد، یک پارچه ده سانتیمتر در ده سانتیمتر برای پیراهن شدن کافی نیست.


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری