• آشنایی با قرآن (9)
/90

آشنایی با قرآن 9،صفحه: 12

قبول دارند که ماهيت اين عالم حرکت است. اگر ماهيت اين عالم سراسر حرکت است بايد قبول کنيم که ماهيت عالم سراسر طلب است، يعنی جهان دنيا مساوی است با جهان طلب، نه اينکه يک شیء طلب است و يک شیء از همان دنيا مطلوب، يک جزئش طلب است و يک جزئش مطلوب؛ همان مطلوبش هم طلب است؛ يعنی طلب و مطلوبها در دنيا نسبی است: تمام دنيا و تمام جهان طبيعت يکسره يک واحد طلب است. پس اگر جهان طبيعت يکسره حرکت است پس يکسره طلب است و اگر يکسره طلب است طلبِ بدون مطلوب فی حدّ ذاته محال است.

معنی حاقّه

اگر فرض کنيم که خداوند اين طلب را بدون مطلوب خلق کرده، يک کار پوچ و عبث است. در طلبها، در آنچه که طلب است، در اين جهان، به طور نسبی، احياناً يک کار باطل و پوچ صورت میگيرد، کاری که به مقصد نمیرسد به علت اينکه يک تزاحمی ميان علل و اسباب رخ میدهد؛ مثل اينکه انسان برای مقصدی حرکت میکند بعد به موانعی برخورد میکند و کارش پوچ از آب در میآيد. در مجموعِ کارهای دنيا میتواند در کنار حقها و حقيقتها و رسيدن به مقصدها يک نرسيدنِ به مقصدهايی هم وجود داشته باشد، اما اگر همه عالمِ دنيا را در نظر بگيريم ديگر نرسيدن به مقصدی وجود ندارد؛ رسيدن به مقصد وجود دارد و آن همان است که به آن قيامت میگوييم، همان که او حق و حاقّه است. کلمه حق و حقيقت و تحقق و حاقّه و از اين قبيل همه از يک ماده است و يک مقصود را میفهماند. عرض کردم که [الْحاقَّةُ] يک کلمه است و هم يک آيه است و هم در عين حال نيم جمله نيست و حتی يک جمله به صورت آن يکجملهها نيست، تمام هست ولی جمله نيست که از جنبه ادبی بگوييم


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری