• اسلام و نیازهای زمان (2)
/90

اسلام و نیازهای زمان، جلد 2، صفحه:13

همه چیز در آن تغییر میکند و باید هم تغییر کند. نه، بعضی چیزهاست که تغییر نمیکند و یا لااقل باید تغییر نکند؛ یعنی ما باید جلو تغییرش را بگیریم و آن را ثابت نگه داریم تا حرکت در مدار آن قرار بگیرد.

ما اول قسمت مربوط به اسلام را عرض میکنیم تا ببینیم در اسلام چه خصوصیاتی هست که با آنکه نسخ نمیپذیرد و تغییری که نسخ باشد در اسلام وجود ندارد، مع ذلک خود اسلام راه را برای تغییر باز کرده است.

یکی از مسائل این است: علمای اسلام (علمای «اصول») اصلی دارند، میگویند وضع و تقنین و جعل قوانین اسلامی از نوع قضایای حقیقیه در منطق است، نه از نوع قضایای خارجیه.

قوانین اسلامی از نوع قضایای حقیقیه است

منطقیین اصطلاحی دارند [به نام] «قضیه» «1»، میگویند قضیه (قضایای کلی نه قضایای جزئی و شخصی) بر دو قسم است: خارجیه و حقیقیه. قضیه خارجیه قضیهای است که در عین اینکه کلی است ولی از اول یک مجموعه افراد محدود و معینی را در موضوع قضیه در نظر میگیرند و بعد حکم را برای آن مجموعه افرادِ درنظر گرفته شده بیان میکنند. مثلًا شما میگویید: همه مردم ایرانِ زمان حاضر مسلمانند. حال، این مردم مثلًا بیست و پنج میلیون نفر جمعیتند. یک مجموعه افرادی را در نظر گرفتهاید و حکم را روی این این مجموعه افراد بردهاید. طبعاً موضوع محدود میشود به همین بیست و پنج میلیون جمعیت. یا مثلًا میگویید: همه افرادی که در این جلسه نشستهاند بیدارند. حکم رفته روی مجموع محدودی از افراد که حکم روی افراد است. اینجا ما بجای اینکه یک یک حکم کنیم، بگوییم آقای الف، آقای ب و ... همه را در یک لفظ جمع کردیم و گفتیم: همه افراد این جمعیت. این را میگویند قضیه خارجیه.

منطقیین برای قضایای خارجیه ارزش زیادی قائل نیستند، میگویند قضایایی که در علوم مورد استفاده است قضایای خارجیه نیست.

نوع دوم، قضایای حقیقیه است. در قضایای حقیقیه حکم روی افراد نمیرود، روی یک عنوان کلی میرود. چون شما خاصیت را از این عنوان به دست آوردهاید، میگویید:

______________________________
 

(1) مانند اینکه میگوییم «الف ب است» یا «هر الف ب است».


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری