• تعلیم و تربیت در اسلام
/90

تعلیم و تربیت در اسلام، ص:16

آن جهت که باید مقدمهای و ابزاری برای ساختن اجتماع باشد و هم از نظر اینکه خودش هدف است.

اینجاست که ما باید با اصول تعلیم و تربیت اسلامی آشنا بشویم. اولًا آیا اسلام برای مسئله تعلیم به عنوان آموزش دادن و آگاهی دادن اهمیتی قائل است یا نه؟ و به عبارت دیگر آیا اسلام عنایتی به پرورش عقل و فکر انسان دارد یا چنین عنایتی ندارد؟ این همان مسئله علم است که از قدیم میان علما مطرح بوده؛ هم اصل مطلب که اسلام دینی است که به علم دعوت کرده است، و هم خصوصیات آن که آن علمی که اسلام به آن دعوت کرده است چه علمی است، که افرادی نظیر غزالی، فیض و دیگران در این زمینه بحث کردهاند. و از نظر تربیت و پرورش هم که مقررات اخلاقی اسلام، همه مقررات پرورشی انسانهاست که انسانی که اسلام میخواهد پرورش بدهد، انسان نمونه اسلام چگونه انسانی است و مدل آن انسان چگونه مدلی است؟ البته مسائل دیگری هم در اینجا هست که مربوط به کیفیت اجرای مطلب است؛ یعنی هدفها مشخص، ولی برای تربیت انسان از چه متد و روشی باید استفاده کرد؟ یعنی تا چه اندازه ملاحظات روانی در تعلیمات اسلامی منظور شده است؟ مثلًا در تعلیم و تربیت کودک چه دستورهایی رسیده و در آن دستورها چقدر واقع بینی و ملاحظات روانی رعایت گردیده و در گذشته، تعلیم و تربیتهای قدیمی ما چقدر منطبق با تعلیمات اسلامی بوده و چقدر نبوده، و تعلیم و تربیتهای امروز ما چقدر منطبق است؟

پرورش عقل

مسئله اول که باید بحث کنیم همان مسئله پرورش عقل و فکر است. در اینجا ما دو مسئله داریم: یکی مسئله پرورش عقل و دیگر مسئله علم.

مسئله علم همان آموزش دادن است. «تعلیم» عبارت است از یاد دادن. از نظر تعلیم، متعلّم فقط فراگیرنده است و مغز او به منزله انباری است که یک سلسله معلومات در آن ریخته میشود. ولی در آموزش، کافی نیست که هدف این باشد.

امروز هم این را نقص میشمارند که هدف آموزگار فقط این باشد که یک سلسله معلومات، اطلاعات و فرمول در مغز متعلّم بریزد، آنجا انبار بکند و ذهن او بشود مثل حوضی که مقداری آب در آن جمع شده است. هدف معلم باید بالاتر باشد و آن این است که نیروی فکری متعلّم را پرورش و استقلال بدهد و قوّه ابتکار او را زنده کند، یعنی کار معلم در واقع آتشگیره دادن


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری