• انسان و سرنوشت
/90

انسان و سرنوشت، ص8

مسأله سرنوشت و قضا و قدر، چه از نظر موضوعی و چه از نظر هدف تعلیماتی، در ردیف مسائل فلسفی است، ولی در این رساله در

ردیف مسائلی قرار گرفته که نه از لحاظ موضوع با آنها مرتبط است و نه از لحاظ نتیجه و هدف تعلیماتی.

این مسأله در این رساله جزء یک سلسله بحثها تحت عنوان «بحثهایی از علل انحطاط مسلمین» واقع شده است که شامل موضوعات و جریانات و مسائل گوناگون است. موضوعاتی که تحت این عنوان قابل بحث است، بعضی تاریخی و بعضی روانی یا اخلاقی یا اجتماعی و یا صرفا دینی و احیانا فلسفی است. بنابر این مباحثی گوناگون که در ردیفهای متعدّد قرار دارند، جزء این سلسله مباحث واقع میشوند.

آنچه این مباحث گوناگون را به یکدیگر پیوند میدهد، تحقیق در اثرات مثبت و منفی این امور در ترقّی و انحطاط اجتماع اسلامی است.

علیهذا منظور از طرح این مسأله در این رساله اوّلا تحقیق در این جهت است که آیا اعتقاد به سرنوشت، آن طور که قواعد برهانی فلسفی ایجاب میکند، از نوع عقاید و افکاری است که معتقدین خود را به سستی و تنبلی میکشاند و مردمی که به این عقیده میگرایند خواه ناخواه به انحطاط کشیده خواهند شد، یا این عقیده اگر درست تعلیم داده شود، چنین تأثیر سوئی ندارد؟ ثانیا اینکه اسلام این مسأله را چگونه و به چه طرزی تعلیم داده است و تعلیم اسلامی در این زمینه چه تأثیری در روحیه پیروان اسلام داشته است و میتواند داشته باشد؟ و چون منظور این جهت بوده، از تعرّض فروع و شاخههایی که با منظور نامبرده ارتباط ندارد خودداری شده است.

اینجانب درست به یاد ندارد که از چه وقت با مسأله علل انحطاط


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری