• لیست فهرست خالی می باشد
/90

فصلنامه معرفت، شماره 113، اردیبهشت 86 ، ص 85

______________________________

 

    انسان ها به آن كاركردهایی بیان كنند تا مشخص نمایند كه انسان در زندگی فردی یا اجتماعی خود، به چیزی نیاز دارد كه آن را از طریق دین به دست خواهد آورد و در واقع، از دین نتیجه عملی و عینی و مادی آن را می خواهند.

 

گرچه دین هم كاركردهای اخروی دارد و هم كاركردهای دنیوی (اعم از فردی و اجتماعی)، اما این نوشتار بر مهم ترین كاركرد دین، كه تأمین سعادت بشر است، تكیه دارد و به كاركردهای دیگر آن نمی پردازد. منظور از سعادت بشر در این مقال، برخورداری انسان از زندگی ابدی بدون رنج می باشد. بنابراین، در پی اثبات ضرورت برنامه ای است كه از عالم بالا برای سعادت بشر آمده. البته این برنامه با وسیله ای به نام «وحی» نازل می شود كه در پی اثبات ضرورت آن نیست. پس نیاز به اصل دین با نیاز به نبوّت تفاوت جزئی دارد.

شهید مطهّری این تفاوت را چنین بیان می كنند:

«وحی» تلقّی و دریافت راهنمایی است از راه اتصال ضمیر به غیبت و ملكوت. نبی وسیله ارتباطی است میان سایر انسان ها و جهان دیگر و در حقیقت، پلی است میان جهان انسان ها و جهان غیب. نبوّت معلول نیازمندی بشر به پیام الهی است.[2]

ب. دین: واژه «دین» به لحاظ لغوی به معنای جزا و پاداش و مجازات است.[3] اما به لحاظ اصطلاحی، شاید نتوان برای آن تعریفی ارائه داد كه همگان بر آن متفق القول باشند; زیرا نگاه های متنوّع و متفاوتی به این واژه شده است، آن گونه كه گاهی زاویه دید محققان نه تنها مغایر، بلكه متناقض بوده و طبیعی است كه نتوان امور متناقض را در تعریف واحد جمع كرد. بنابراین، در اینجا، تعریف دین موردنظر، كه درصدد بررسی نیاز انسان به آن هستیم، ارائه می شود: دین عبارت است از: یك سلسله معارف علمی كه معارفی عملی به دنبال دارد، و جامع همه آن معارف یك كلمه است و آن عبارت است از: «اعتقادات».[4]

بر اساس این تعریف، دین مجموعه ای است از: اعتقادات و دستورات عملی. اعتقادات آن درباره آفریننده جهان و امور مربوط به آن مثل ویژگی های آفریننده می شود، دستورالعمل های آن هم لوازم عملی آن اعتقادات است كه ممكن است دستوراتی فقهی، حقوقی، اجتماعی، اخلاقی، عرفانی و سیاسی باشد.

عناصر دین

با عنایت به تعریف دین می توان گفت: دین دارای دو پایه، دو جزء یا دو بخش است: 1. اعتقادات; 2. لوازم عملی و دستورالعمل ها. طبیعی است كه چون دستورالعمل ها مبتنی بر اعتقادات هستند، اعتقادات حالتی اصلی و زیربنایی خواهند داشت و دستورالعمل ها حالتی فرعی و روبنایی.

بنابراین، «دیندار» به كسی گفته می شود كه این حقیقت را بپذیرد. پس باید حساب دین را از دین داران جدا كرد; یعنی دین حقیقتی است كه درجه و مرتبه ندارد، ولی كسانی كه این حقیقت را می پذیرند در عمل كردن بر اساس این حقیقت، دارای مرتبه و درجه هستند. به عبارت دیگر، ممكن است كسی دین را بپذیرد ولی بر اساس آن عمل نكند; مثلا، به خدا ایمان داشته باشد، اما در عمل، نماز نخواند یا دروغ بگوید.

حتی كسانی هم كه عملا ملتزم به دین هستند درجات و مراتب متفاوتی دارند. بعضی از آنها صرفاً به ظواهر مقیّدند، اما برخی دیگر به لوازم متوسط اعتقادات خود نیز پایبند هستند، و برخی حتی به لوازم بعید اعتقادت خود


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری