/90

مجله معارف عقلی ، تابستان 1386، شماره 6، ص 169

______________________________

 

اسمش را گذاشتهاند حسن و قبح عقلی، در واقع حسن و قبح قلبی است؛ چون حسن، زیبایی است و قبح، زشتی و اینها از مقوله احساس است، نه از مقوله ادراك كه كار عقل باشد و احساس در واقع كار قلب است. انسان در فطرت ناآگاه خویش، زیبایی آنچه را كه خدا از او خواسته است درك می كند؛ چون این تكلیف را در عمق باطنش، از خدا میبیند؛ هر چه از خدا میبیند زیبا میبیند» (مطهری، فلسفه اخلاق، 131).

 

2. "باید" و "نباید": به نظر استاد شهید با صِرف تصدیق به مفید بودن یا نبودن یك كاری، فعل اخلاقی صورت نمیگیرد، بلكه بیگمان باید حكم انشایی را نیز درپی داشته باشد. تحقق هر فعل اختیاری به ترتیب به پنج مقدمه یا مرحله بستگی دارد: نخست آنكه آن فعل باید قابل تصور باشد. دوم آنكه میل به انجام دادن فعل یا ترك آن ایجاد شود. در مرحله سوم، نوعی حكم اخباری و یا تصدیق در مورد سودمند بودن یا نبودن فعل صورت گیرد. در مرحله چهارم، باید حكم انشایی درباره آن فعل داشت كه آیا "باید" انجام دهد یا "نباید" انجام دهد. در مرحله، آخر اراده و تصمیم بر انجام فعل یا ترك آن ضرورت دارد ( آشنایی با علوم اسلامی، 166؛ نقدی بر ماركسیسم، 193).

 

استاد شهید میفرماید:

آیا واقعاً در مورد هر عمل اختیاری، دو نوع حكم در ذهن صورت میگیرد: یكی از نوع تصدیق و قضاوت به مفید بودن و یكی از نوع باید و نباید. یا یك حكم بیشتر نیست؟ اگر یك حكم در كار است، كدامیك از آن دو است؟ حق این است كه هر دو حكم صورت میگیرد. قدر مسلم این است كه حكم انشایی در كار هست. هر كسی هر كاری انجام میدهد، با خود میاندیشد كه "باید" انجام دهم... . این "باید"ها و "نباید"ها به اعتبار مقصد و هدفی است كه انسان از فعل اختیاری خود دارد؛ یعنی هر فعل اختیاری برای وصول به یك هدف و منظور و مقصد انجام مییابد. معنای "باید" و "نباید" این است كه برای رسیدن به فلان مقصد،فلان عمل ضروری است، پس آن عمل باید انجام گیرد ( آشنایی با علوم


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری