/90

پیام جاویدان ، سال اول ، شماره دوم ، ص 94

__________________________

این آیه میگردد که

و الّذین امنو اشدّ حبّاللّه(29)

اما علامه طباطبایی طبق روال گذشته انفاق را در محدوده هدایت فطری مطرح میکند که هر انسان آزادهای را در صدد رفع مشکلات همنوعان خود برمیآید.(30)

والذین یومنون بما انزل الیک و ماانزل من قبلک

شهید مطهری ایمان به انزال کتب را به عنوان یکی از اصول هدایت تشریعی توضیح میدهد که شخص متقی باید مؤمن به وحی باشد،و قرآن را کتابی بداند که از عالم غیب به عالم شهادت آمده است(31)و حال جای آن سؤال است که چرا موحوم طباطبایی با اینکه ایمان به انزال کتب را جز صفات انسان سلیم الفطره میداند،درباره اثبات آن هیچ گونه بیانی را ابراز نمینماید؟!در صورتی که انسان باید به وحی در جهان خارج و واقع آشنا گردد و بعد به آن ایمان بیاورد و گرنه ایمان به انزال کتب به صورت فطری چگونه میتواند معنی بدهد.

وبالاخرة هم یوقنون

در مورد ایقان(حتمی الوقوع دانستن)به آخرت هم به عنوان یکی از اصول هدایت تشریعی طبق تفسیر استاد، روال عادی آن طی میشود،(32)چون اعتقاد به جاودانگی بعد از رفتن از این جهان را به وسیله وحی باور میکنیم و این نیز یکی از امتیازات مکاتب الهی است و یقین به آخرت از مقوله علم و آگاهی تجربی و دریافت عادی انسان بیرون است.در اینجا نیز علامه یک توضح کلی درباره آخرت داده است.(33)بدون اینکه نحوه ارتباط اعتقاد به آخرت و جاودانگی را با هدایت فطری روشن نماید!

اولئک علی هدی من ربهم و اولئک هم المفلحونـ

در پایان،علامه نتیجه میگیرد که آیه فوق دلالت بر این دارد که تمام هدایتها از طرف باری تعالی است(34)بله،این مطلب مورد قبول است و از آیات دیگر هم همین استنباط میشود که خداوند

«یضل من یشاء و یهدی من یشاء»(35)

است اما در اینکه چطور این آیه مربوط به هدایت فطری میشود به وضوح مطلبی را ارائه نداده است.اما استاد طبق بینشی که از آیات ارائه میدهد آیه را در جایگاه هدایت تشریعی مطرح مینماید،بدین شیوه که انسان سلیم الفطره در برخورد با پیام الهی پیامبران این پنج صفت در او به وجود میآید:توحید،اقامه صلوة(خودسازی)،انفاق (جامعه سازی)،ایمان به انزال کتب(نبوت)،ایقان به آخرت(معاد)،یعنی این انسان هم نظرا و هم عملا،از درون و برورن انسان صالحی شده و بر هدایت پروردگار قرار گرفته و مفلح و رستگار شده است،(36)و دیگر اینکه حمل ایه بر هدایت تشریعی با ترکیبات نحوی(37)مفسرین(38)هم قابل تطبیق میباشد.

نتیجه

از مقایسه و تطبیق آراء تفسیری دو عالم بزرگوار اسلام یعنی مرحون طباطبایی(ره)و شهید مطهری(ره)که رابطه معلمو متعلمی داشتهاند چنین برمیآید هر یک به عنوان مفسر قرآن آرا و نظرات خود را مستقلا بیان کردهاند،که از جمله میتوان موضوعات زیر را بیان کرد:

1-مرحوم طباطبایی پنج آیه اول سوره بقره را درباره هدایت فطری دانسته،در حالیکه شهید مطهری این پنج ایه را دال بر هدایت فطری و هدایت تشریعی ذکر کرده است.

2-از نظر علامه طباطبایی ایمان به غیب،

«الذین یؤمنون بالغیب»

دلالت دارد بر اینکه شخصی که سلامت فطرت داشته باشد ایمان به خدا میآورد ولی نظر استاد مطهری این است که این آیه بحث توحید را که رکن رکین بعثت انبیاء است،مطرح نموده است.

3-در بحث اقامه نماز،

«و یقیمون الصلوة»

استاد مطهری، آن را نمازی میداند که شرع میآموزاند اما نظر علامه طباطبایی بر این است که شخص سلیم الفطره خود را ملزم مییابد که در مقابل خدا عبادت کند.

 

4-همچنین راجع به انفاق

«و مما رزقناهم ینفقون»

استاد مطهری انفاقی را مد نظر دارد که شرع راهنمایی و ترغیب و تشویق میکند اما علامه طباطبایی انفاق را در محدوده هدایت فطری مطرح کرده که هر انسان آزادهای به همنوعان خود کمک میکند.

5-مرحوم طباطبایی به انزال کتب

«و الذین یؤمنون بما انزل الیک و ما انزل من قبلک»

را جز صفات انسان سلیم الفطره دانسته،در حالی که شهید مطهری آن را به عنوان یکی از اصول هدایت تشریعی به حساب آورده است.

6-طبق نظر استاد مطهری ایقان به آخرت

«و بالاخره هم یوقنون»

یکی دیگر از اصول هدایت تشریعی است،در صورتی که علامه طباطبایی یک توضیح کلی درباره آخرت داده و نحوه ارتباط آن را با هدایت فطری دقیقا روشن نکرده است.

آنچه در پایان میتوان گفت این است که شهید مطهری در عین احترام به استادش علامه طباطبایی،خود به عنوان

صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری