• لیست فهرست خالی می باشد
/90

اندیشه ، سال دوم ، شماره ششم ، ص 59

________________________

 

هریک از آنها از شکاکیت سردرآوردهاند. و اگر به این نکته توجه داشته باشیم که مهمترین مساله معرفتشناسی، امکان شناخت است و بسیاری از معرفت شناسان معاصر نیز درآغاز مباحث خودبه نقد ادله شکاکان میپردازند، به دقت نظر استاد مطهری دراهمیت نقد شکاکیت در معرفتشناسی پی خواهیم برد.

اگر معرفتشناسی را به زعم برخی از پژوهشگران پژوهش پیرامون ماهیت، شرایط و حدود معرفت بشری(2) بدانیم، مجموعه آراء استاد مطهری نشانگر ارائه یک نظام معرفتشناسی است.

 

تعریف شناخت

برخی از فیلسوفان براین نظرند که چون آدمی هرچیزی را با شناخت تعریف میکند، لذا خود شناخت یا معرفت قابل تعریف نیست. شناخت را فقط به صورت شرح اللفظ میتوان تعریف کرد، نه به صورت منطقی. به بیان دیگر فقط میتوان از واژههای مترادف درتعریف آن بهره گرفت یا عناصر آن را مشخص کرد. استاد مطهری در این زمینه میگوید:

"تا موقعی که محتوای شناخت کاملا" دانسته نشود، نمیشود روی تعریفش بحث کرد. "(3)

معرفت شناسان جدید هم درتعریف معرفت گفتهاند(4) باورصادق موجه.

طبق این تعریف، معرفت دارای سه عنصر است: 1) باور ، 2) صدق ، 3) توجیه

فاعل شناسا یعنی نسبتS نسبت به قضیهP هنگامی معرفت دارد که:

1) قضیهP صادق باشد.بسیاری ازمعرفت شناسان صدق را به معنای مطابقت با واقع درنظر گرفتهاند.

2S ( به صدق قضیهP باور داشته باشد.در غیر این صورتS نسبت بهP علم نخواهد داشت .

3S ( در باور داشتن به صدقP موجه باشد.به بیان دیگر برای ادعای خوددلیل داشته باشد.

در فلسفه غرب مساله معرفت شناسی ازکانت به بعد اهمیت بسیاری پیدا کرده است. امروزه نیز در کنار مباحثی که در باب فلسفه زبان و فلسفه ذهن مطرح شده، هنوز توجه


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری