/90

فصلنامه اندیشه حوزه، شماره 37،ص119

    بسازد كه بر مفهوم حق استوار گردد. مایكل ایچ لسناف در توضیح این نظریه مینویسد:

 

 

یكی از ویژگیهای شگفت نظریه عدالت رالز این است كه این نظریه از جمله نظریات قرارداد اجتماعی است. بنابراین رالز عامدانه و آشكارا عزم میكند تا نوعی استدلال بسیار قدیمی را كه قرنها شیوه رایجی بوده است احیا كند؛ هر چند این نظریه و استدلال پیش از انتشار نوشتههای او به بوته فراموشی سپرده شده بود و عموما آن را متعلق به موزه فلسفه میدانستند.(4)

در نظام اندیشه سیاسی و اجتماعی غرب دو گرایش عمده در مقام توجیه و تبیین ارزشها و آرمانهای اجتماعی از یكدیگر قابل تشیخص و تمایز میباشد. گرایش نخست بر مبنای مكتب اصالت فایده جرمی بنتام و جان استوارت میل شكل گرفته و صبغه غایت گرایانه دارد. از نظر صاحبان این مكتب انسانها دائما در تلاشاند تا لذائذ خویش را به نهایت و درد و رنج خود را به پایینترین میزان ممكن برسانند و میزان تشخیص اینكه چه چیزی عامل لذت و درد و رنج میباشد، خود افراد هستند. به نظر بنتام «به طور كلی میتوان گفت هیچ كس به خوبی خود شما نمیداند چه چیزی به نفع شماست».(5) گرایش دیگر بر مبنای مكتب اصالت وظیفه كانت بناگردیده كه ارزش عمل اخلاقی به نتیجه و ثمره آن بستگی ندارد، بلكه به در نظر داشتن آیین رفتاری و وظیفهمندی ما در انجام آن عمل بستگی دارد، لذا به اعتقاد كانت «تنها بر پایه آن آئینی رفتار كن كه در عین حال بخواهی قانونی عام باشد».(6)

رالز خود نیز در این باره چنین میگوید:

هدف من ارائه برداشتی از عدالت است كه تئوری آشنای قرارداد اجتماعی را، كه لاك و روسو و كانت در اظهاراتشان به آن پرداختهاند، تعمیم میدهد و به سطح بالاتری از انتزاع میبرد.(7)

قرارداد اجتماعی كه ریشه در افكار فیلسوفان دوران مدرنیته دارد تلاشی بود برای پاسخ دادن به سؤالاتی كه در صدد توجیه اقتدار سیاسی بر میآمد، كه افراد در چه شرایطی ملزم به تبعیت و اطاعت از قوانین هستند. در واقع اندیشمندان این عصر درصدد یافتن مبنا و ملاكی برای مشروعیت یافتن قوانین بودند. برای اینكار شیوهای كه این فیلسوفان اتخاذ كرده


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری