/90

فصلنامه حکومت اسلامی، شماره 31 ،ص 156

«یکی از سرمایه ها و بلکه مهم ترین سرمایه ها، سرمایه های انسانی است و اداره این سرمایه، نگه داری آن، هدر ندادن آن، استفاده و بهره برداری صحیح از آن، رشد (است) .» (5)

در جای دیگر می افزاید (6):

«رشد بهره برداری از سرمایه های انسانی و اداره و به کار گرفتن آنها و پرورش دادن آن ها و بهره برداری از آنها و سامان دادن و سازمان دادن به آن نیروها و آزاد کردن و حرارت بخشیدن و از سردی افسردگی و جمود خارج کردن آنها و باز کردن آنها; یعنی پاره کردن زنجیرهای معنوی و روحی آنها که .(. . و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم . .). . (7) این چنین رشدی همان است که امروز به نام مدیریت و یا رهبری نامیده می شود

با قدری دقت در تعریف بالا و پردازش آن، که می تواند «نظریه رشد» قلمداد شود . نقطه اشتراک تمامی تعاریف طبقه بندی شده، که عبارت شد «از یک فرآیند نفوذ، که بدان وسیله نفوذ ارادی رهبر به پیروان اعمال می گردد .» (8) در این تعریف دیده می شود، بلکه فرآیند نفوذ را هم و حتی برآیند آن را نیز مشاهده می کنیم .

2 . خاستگاه رهبری

همانگونه که گفته شد، منشا و اساس رهبری، اصل امامت است; استاد می نویسد:

«میان نبوت و امامت فرق است، اولی راهنمایی است و دومی رهبری، همچنانکه راهنمایی دینی نوعی رهنمایی است که از افق غیب باید رسیده باشد; یعنی راهنما باید غیبی باشد . رهبری نیز این چنین است و اینکه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و برخی پیامبران دیگر، هم راهنما بوده اند و هم رهبر و ختم نبوت، ختم راهنمایی الهی است نه ختم رهبری الهی ... وظیفه نبی تبلیغ است; «و ما علی الرسول الا البلاغ » ولی وظیفه امام این است که ولایت و سرپرستی


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری