/90

فصلنامه حکومت اسلامی، شماره 31 ،ص 157

و رهبری کند بر کسانی که رهبری او را پذیرفته اند .» (9)

«شیعه همانگونه که نبوت; یعنی راهنمایی دینی را از جانب خدا می داند، رهبری دینی را نیز من جانب الله می داند . در این جهت میان راهنمایی و رهبری تفکیک نمی کند . پیامبران بزرگ، هم راهنما بوده اند هم رهبر . ختم نبوت ختم راهنمایی الهی، با ارائه برنامه و راه است، اما ختم رهبری الهی نیست .» (10)

«نبوت از نوع راهنمایی و امامت از نوع رهبری است و این دو، موردا عامین من وجه هستند . ممکن است کسی فقط راهنما باشد و رهبر نباشد; مانند همه مبلغان درست ما (روشن است آنانکه تبلغشان نادرست است از بحث خارج اند) اینها کناری ایستاده و راه و چاه را به دیگران ارائه می کنند و می گویند «تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال » ، ممکن است به عکس، کسی رهبر باشد ولی راهنما نباشد; یعنی راهی است آشکار و هدفی است مشخص ولی نیاز به نیرویی است که قدرتها را متمرکز و متشکل کند و سازمان بخشد و نیروهای خفته را بیدار و ناشکفته را به سوی سازندگی و ابتکار بسیج کند . همچنانکه ممکن است یک شخص در آن واحد، هم رهبر باشد هم راهنما .» (11)

در عبارات بالا امامت مرادف رهبری گرفته شده; یعنی راهی که نبی و پیامبر نشان داده است، توسط رهبر و پیروان رهبر طی می شود . شاید بتوان گفت که نبوت «ارائه طریق » و امامت «ایصال الی المطلوب » است . (12)

این بحث که پیش از انقلاب در حسینیه ارشاد، توسط استاد بیان شده، تحلیلی است از امامت در مقابل عالمان اهل سنت که امامت را منحصر در حکومت و رهبری سیاسی - اجتماعی می دانند که در آن نیاز به نص نیست، تا تنصیص پیامبر نسبت به امام بعدی را نفی کنند . (13) استاد در کتاب امامت و رهبری، که ملهم امامت مرحوم محمد تقی شریعتی است، (14) سعی بر این دارد که


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری