/90

مجله قبسات، زمستان 1385، شماره 42،ص63

 

و علل تأثیرگذار در تاریخ و شرایط این تأثیرگذاری از دیدگاه هر یک بررسی می شود. این مباحث می توانند ما را به این نکته برسانند که چگونه می توان اصل علیت را به طور شایسته و دقیق در حیطه انسانی به کار گرفت؛ حیطه ای که سارتر آن را موضوع مکتب خود می داند و مطهری نیز از مکتبی سخن می گوید که بیشترین مباحث آن در باره انسان و بررسی زوایای وجودی آن است.

 

 

 

1. مفهوم اصل علیت

 

اگر به اصل علیت به طور کلی بنگریم، آن را یکی از ارزشمندترین اصول علمی و فلسفی خواهیم یافت. اساس چرا گفتن ها و جستارهای فکری هر انسان صاحب فکری در پی بردن به راز وقایع و حوادث که از اول تا انتهای عمر همراه آدمی است، فقط در پرتو پذیرش این قاعده و چگونگی پذیرش آن شکل می گیرد.

 

 

 

در زمینه این اصل، آرای بسیاری ارائه شده است. عده ای مانند نیوتن، این اصل را ارمغان آور قوانین تغییرناپذیری می داند که به وسیله آن انسجام جهان مشخص می شود یا مانند وایتهد که آن را تأثیر و تأثر متقابلی که بین دو پدیده وجود داشته و سراسر جهان به این امر اختصاص یافته، قلمداد می کند (گلشنی،1374: ص145) برخی نیز مانند شوپنهاور آن را یگانه امری می داند که ما آن را در ذهن می سازیم (فروغی،1372: ص83) یا هیوم درجایگاه بزرگ ترین ناقد این اصل، آن را مقوله ای برخاسته از توالی پدیده ها می داند که بر اساس عادت، چیزی بیش از توالی انگاشته می شود (کاپلستون، 1375: ص295). فیلسوفی دیگر نیز مانند ویتگنشتاین این اصل را بیش از یک خرافه نمی داند (گلشنی، 1374: ص105).

 

 

 

به نظر می رسد تعریف اصل علیت با این که در آن، آرای متعددی ارائه شده، مشخص و روشن است. حتی آنان که در اصل علیت تردید دارند، تعریف این اصل را پذیرفته؛ سپس به انکار و تغییر معنای آن پرداخته اند؛ پس معنای این اصل در لسان فیلسوفان این چنین بیان شده: علیت به ارتباط میان دو پدیده اطلاق می شود که بر اساس آن وجود یکی مبتنی و مستند به دیگری باشد.

 

آیودی و دیگر فرهنگ نویسان فلسفی بر این تعریف صحه می گذارند:

علیت به رابطه ای که بین علت و اثر وجود دارد یا ایجاد کردن اثر اطلاق می شود که این اثر ممکن است حادثه یا موقعیت یا موضوع باشد (Audi,1999, p125).


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری