/90

مشكاة، شماره ي 86، بهار 1384،ص87

 

شعله گرمابخش در کاشانه ضمیر انسان، جزء مسلّمات معارف اسلامی ما است و چیزی است که اعتقاد به آن الگوی انسان شناسی اسلامی را از مدل انسان شناسی اگزیستانسیالیسم، مارکسیسم و... جدا می کند. از منظر استاد، این الگو بیان کننده ارتباطی اساسی بین خداشناسی، انسان شناسی و دین شناسی است.

رویکرد روش استاد در نظریه فطرت

 

روش استاد در نظریه فطرت درون دینی است که با الهام از تعالیم قرآنی و روایات به آن رسیده است. از جمله مستندات نقلی استاد، این روایت معروف نبوی است:

 

«کُلّ مولود یولد علی الفطرة حتی ابواه یهوّدانه و ینصّرانه»(5).

 

این حدیث مبیّن آن است که هر مولودی که متولد می شود خالی از شرک و بر فطرت الهی و اسلامی به دنیا می آید و به تعبیر استاد رنگهای انحرافی از طریق غیر به او القا می گردد. اندیشه دینی استاد بی تأثیر از اندیشه های اساتید خود همچون امام خمینی قدس سره نمی باشد. امام معتقد بودند فطرت هیأت خاصی است که خداوند در ابتدای آفرینش به مخلوقات عطا می کند و از آنجا که انسان یکی از مخلوقات است می توان چنین نتیجه گرفت که فطرت انسانی حقیقتی است که با اعطای آن، انسان، انسان می شود و از سایر پدیده ها ممتاز می گردد و این فطرت ویژگیهایی دارد که مخصوص خود اوست و سایر موجودات از آن بهره ای ندارند(6).

 

بر این اساس، استاد دین را نیازی می داند که از متن وجود بشر جوشیده و با تار و پود هستی انسان تنیده است و عوامل بیرونی نقش ندارد(7). استاد مطهری با تأنّی به آیات، روایات و اندیشه دینی خود ضمن امّ المسائل شمردن نظریه فطرت نتیجه می گیرد که در کتابهای ما اعم از تفسیر، حدیث و... بحث کاملی درباره فطرت نگردیده است(8).

 

کارکردهای کلامی نظریه فطرت از منظر استاد بسیار است که مهم ترین آنها پیرامون خداشناسی، انسان شناسی، دین شناسی و اخلاق دور می زند.

1 خداشناسی

 

از مهم ترین مسائل کلامی که استاد مطهری درباره فطرت مطرح می کند خداشناسی است. ایشان در این باره می نویسد در انسان خداجویی، خداخواهی و خداپرستی به صورت یک غریزه نهاده شده است... غریزه خداخواهی و خداجویی نوعی جاذبه معنوی است میان کانون دل و احساسات انسان از یک طرف و کانون هستی از طرف دیگر(9). اثبات نظریه فطرت مبیّن


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری