/90

فراوان،سرانجام به این نتیجه رسیدکه بایددرفلسفه نیزبه سبک دیگرعلوم پیشرفته،انقلاب کرد؛ازاین رویک راست به سراغ کپرنیک،قافله سالار انقلابیون عصر جدید ،رفت.

مقالة حاضر پس از بیان اشاره وار پیشینه ها و فصل و فضای حاکم بر عصر کانت و انگیزة او از روی آوری به انقلاب در فلسفة رسمی، به نقدهای اساسی شهید مطهری بر فلسفة کانت پرداخته است. استاد مطهری معتقدند اگرچه هیوم و کانت نسبت به اسلاف مادی و سطحی نگر خود، چشم هایشان را باز کرده اند و درد را هوشمندانه تشخیص داده اند؛ اما برآنند که هیوم فقط بر وجود درد در بدنة مابعدالطبیعه و مسألة شناخت تأکید کرده است؛ و کانت که کمی از هیوم جلوتر رفته و درصدد درمان برآمده، نسخة وارونه پیچیده و دیواره های بن بست موجود را آهنین تر کرده است. واضح است که پرداختن به این همه، در یک مقاله، جز به اشاره امکان ندارد.کاری که نگارنده علیرغم اعتراف به قصور خود در فهم جامع فلسفة کانت و نیز فهم عمیق بنیان های اصیل حاکم بر اندیشة شهید مطهری، و با مراجعه به انبوهی از آثار این دو متفکر بزرگ به آن دست یازیده است.

 

 

انقلاب کپرنیکی(CoPernican revolution ):

کمی پیش تر گفتیم که عصر کانت را با ویژگی های گوناگونی نشانه گذاری کرده اند. عصر انسان گرایی، عصر علم گرایی، عصر روشنگری(Age of Enlightenment ) و عصر انقلاب ها. اما به اعتراف خود کانت «هرگز واقعه ای به عظمت انقلاب کبیر فرانسه در تاریخ قرون جدید روی نداده»[2] و در افکار او تأثیر نداشته است. این روحیة انقلابی گری در ارکان و اساس زندگی اجتماعی به دنیای علمی و فکری متفکران بزرگ نیز گام نهاد. از آن میان انقلاب


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری