/90

فقه شماره، شماره سی نهم، ص198

بلكه منظور آن است كه شخص، در كنار فراگيري علوم متعارف حوزه و ايستادگي بر مباني اصيل استنباط و حفظ اصول فقه جواهري، با مطالعات فرارشته اي، از مباحث و مباني علوم انساني متداول در دانشگاه ها نيز اطلاعاتي متقن و پشتوانه پذير، برخوردار باشد.

اين قلم، به هيچ روي درصدد بي مهري به اجتهاد مصطلح و بي فايده دانستن آن نيست بلكه آنچه دنبال مي كند، روشن نمودن حقيقت استنباط و اجتهاد، به شيوه فقيهاني چون آيت الله مرتضي مطهري(ره) است كه سودمندتر، عقلايي تر و پاسخگوتر خواهد بود. به دليل اهميت موضوع و ضرورت توضيح اين دو قسم اجتهاد، لازم است ياد آوريم: در عرصه روش شناسي تحقيق، پژوهشگران جديد، افزون بر شيوه هاي تاريخي، توصيفي، تجربي و كه تاكنون بر سر زبان ها بوده است.)1( و مي توان همه آنها را با نگاه (حصرگرايي روش شناختي) ( Methodological exclusionism ) مورد ارزيابي قرار داد، از روش (مطالعه ميان رشته اي) ( interdiciplinary study ) سخن به ميان آورده اند كه تبيين و تنقيح آن، مربوط به عصر حاضر است، امّا مي توان از به كار برندگان آن برخي عالمان پيشين را نيز نام برد، مانند: شيخ مفيد، شيخ طوسي و ملاصدرا كه شواهدي در اين باره به دست مي آيد، و چنان كه خواهد آمد، علامه شهيد مرتضي مطهري نيز از همين روش بهره جسته است.

پيش از يادكرد نمونه هايي چند از ديدگاه هاي فقهي اين شهيد كه مبتني بر اجتهاد فرارشته اي بوده، به تبيين و توضيح دو روش ياد شده (حصرگرايي روش شناختي و مطالعه ميان رشته اي) خواهيم پرداخت.)2( چنان كه اشاره شد: محصور نمودن توجه به دانش خاص و غفلت از ديگر علوم و روي آوردها را در تحليل مسائل، حصرگرايي روش شناختي مي ناميم. بسا دانش آموختگان مدرسه فلسفه كه با چهارچوب، روي آوردها و ابزارهاي فلسفي در تحليل مسائل آشنايند و همه پديدارها را تنها با همين نگرش، تحليل


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری